شما بدون تسلط بر خود نمی توانید فاتح دیگران باشید.
خانه » تاریخ » تقویم تاریخ » مرداد » ۱۰ مرداد ۶۰۴ ـ تصرف تبریز توسط سلطان جلال‌الدین
3288 بازدید

۱۰ مرداد ۶۰۴ ـ تصرف تبریز توسط سلطان جلال‌الدین

تصرف تبریز

۱۰ مرداد ۶۰۴
برابر با ۱۷ رجب ۶۲۲ و ۱ اوت ۱۲۲۵
تصرف تبریز توسط سلطان جلال‌الدین

سلطان جلال‌الدین

مغول‌ها پس از غارت و کشتار در شهرهای آذربایجان، آنجا را ترک کرده و در تبریز ماندگار نشدند اما با رفتن آنها، سلطان جلال‌الدین خوارزمشاه به آذربایجان آمد و تبریز را به محاصره خود درآورد.
در آن زمان حاکم تبریز، امیر مست و نالایقی به نام اتابک ازبک بود و زمانی که از حرکت سلطان جلال‌الدین خوارزمشاه به سوی تبریز مطلع شد از شهر گریخت و اداره شهر را به همسر خود سپرد.
اتابک می‌دانست اگر سلطان جلال‌الدین وارد تبریز شود او را خواهد کشت. چون سلطان از عملکرد اتابک ناراضی بود و از قضیه کشتار خوارزمیان مقیم تبریز و تسلیم آنها به قوم مغول، با وی مشکل پیدا کرده بود. به هر حال سلطان جلال‌الدین وارد تبریز شد و شهر را محاصره نمود و یک هفته بعد تمامی تبریز به تصرف وی درآمد.
او با همسر اتابک ازدواج کرد و بدین ترتیب اتابک چند روز بعد از غصه دق کرد و درگذشت.

***

جلال الدین ابوالمظفر مِنکُبِرنی بن محمد (۵۹۶ ق ـ ۶۲۸ ق) آخرین پادشاه سلسله خوارزمشاهیان است.
وی فرزند ارشد سلطان محمد خوارزمشاه بود اما به دلیل نفوذ بالایی که مادر بزرگش ترکان خاتون داشت، اجازه نمی‌داد تا سلطان محمد خوارزمشاه او را به عنوان ولیعهد خود انتخاب کند.
جلال الدین در زمان فرار سلطان محمد از سپاهیان چنگیز، همراه پدر بود و محمد در جزیره آبسکون پسرش قطب الدین را خلع و وی را به جانشینی برگزید و دو برادر او را به قبول حکم او مأمور ساخت اما پس از مرگ محمد، برادران درصدد قتل جلال‌الدین برآمدند که با هوشیاری اینانج خان که از امیران دلیر سلطان بود از مهلکه گریخت.
بعد از مرگ سلطان محمد خوارزمشاه او با سپاهی که برای او باقی‌مانده بود عزم خود را برای مقابله با سپاه مغول جزم نمود. او از کرانه دریای کاسپین مجدداً به سمت شرق حرکت کرد تا خود را برای رویارویی با مهاجمان مهیا سازد. در سال ۶۱۷ق به سمت نیشابور، غزنه و هرات حرکت نمود و درگیری‌هایی نیز با مغولان پیدا کرد. آوازه مبارزات جلال الدین به گوش چنگیز خان رسید و او سپاهی با سی هزار مرد جنگی به فرماندهی شیگی قوتوقو به سمت او روانه کرد. سپاه جلال الدین و شیگی قوتوقو در نزدیکی پروان با یکدیگر جنگیدند که به شکست لشکریان شیگی قوتوقو انجامید. نهایتاً در سال ۶۱۸ق شخص چنگیزخان عزم نبرد با جلال الدین کرد و در ساحل رود سند با وی گلاویز شد. جلال الدین با سپاهش به قلب دشمن زد که باعث درهم فروریختن سپاه چنگیز شد و پی چنگیز افتاد اما ده هزار سواری که چنگیز به کمین گماشته بود باعث برهم زدن اوضاع و پراکنده شدن سپاه جلال الدین شد و پسر هشت ساله جلال الدین به دستور چنگیز در میان میدان نبرد کشته شد در این نبرد لشکر جلال الدین در هم فروریخت ولی شخص جلال الدین شجاعانه جنگید. زمانی که سلطان به خیمه مادر و همسر و حرم خود نزدیک شد شیونشان برآمد که ما را بکش تا به دست تاتار اسیر نشویم که سلطان دستور غرق کردن ایشان را داد. در انتهای نبرد او از ارتفاع ده متری اسب خویش را در آب انداخت و مغولان در صدد تعقیب او برآمدند ولی با ممانعت چنگیزخان روبرو شدند، چرا که او می‌خواست نحوه عبور جلال الدین از رود سند را مشاهده کند. جلال الدین با یک شمشیر و نیزه و سپر از رود سند گذشت و چنگیزخان با مشاهده این صحنه روی به پسران آورد و گفت: «از پدر، پسر چنین باید». که به این مسئله اشاره داشت که سلطان محمد همیشه در حال گریز از وی بود.
جلال الدین به تنهایی روانه هندوستان شد، سه سال در آنجا ماند و سپاهی برای خود ترتیب داد. از این پس بود که به سمت غرب متمایل شد تا اوضاع درونی نابسامان ایران را اصلاح کند تا پس از آن اسب را برای مصاف با مغولان زین کند. در ابتدا لشکر او فاقد تجهیزات لازم و کافی بود. به روایت نسوی وقتی از لاهور به سمت سیستان و بلوچستان حرکت می‌کرد، سپاهیان وی حدود چهار هزار تن بودند که بر درازگوش و گاو نر سوار بودند.
گفتنی است عمده دوران وی به جنگ با مغولان، خلیفه و ملکه گرجستان گذشت.

ایمیل شما آشکار نمی شود

نوشتن دیدگاه