یاد شهید محراب آیت الله مدنی / علی اصغر شعردوست
یاد شهید محراب آیت الله مدنی
سجع مولاعلی اش نقش نگین اسدالله شهید محراب
علی اصغر شعردوست
عالم عامل، آیت الله سیداسدالله مدنی، در سال ۱۲۹۳ هجری شمسی در دهخوارقان از توابع تبریز، که اکنون آذر شهر نامیده می شود، پا به عرصه وجود نهاد؛ مقارن ایام جوانی به شهر مقدس قم عزیمت فرمود، پس از تحصیل دروس مقدماتی، قریب ۳ سال در دروس فلسفه و منقول امام خمینی شرکت کرد و در همین دوران از محضر اساتید بزرگ حوزه از جمله آیت الله حجتکوهکمری، کسب فیض نمود.
آیت الله مدنی از دوران جوانی علاوه بر استعداد خاص که در زمینه تحصیل از خود نشان می دادند، مبارزه بی امان و سازش ناپذیر خود را جهت افشای چهره کریه حکومت طاغوت آغاز کردند و در این راه تا بدانجا پیش رفتند که در سال ۱۳۳۱ هجری شمسی از قم به آذر شهر تبعید گردیدند. ایشان پس از تبعید، مبارزات خود را در آذربایجان دنبال کرد و با ایراد سخنرانیهای پرشور موفق می شوند ضمن افشای مفاسد رژیم پهلوی، وحدت و انسجام کاملی در بین مردم آذر شهر به وجود بیاورند، به عنوان نخستین اقدام بر چیده شدن کارخانه مشروب سازی را که نمودی از جلوههای طاغوت در آذربایجان بود خواستار شدند و در ایام تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۳۱ هجری شمسی باز مردم را به اعتراض در برابر مفاسد رژیم شاهنشاهی فراخوانده و متعاقب آن مدارس شهر تعطیل می شود به دنبال این مبارزات در آذر ماه سال ۱۳۳۱ دستور پیگیری آن بزرگوار صادر می شود، اما ایشان با کیاست خاصی چند روز قبل از دستگیری آذربایجان را به قصد تهران ترک نموده و در تهران با آیت الله کاشانی مذاکراتی انجام می دهند.
آیت الله کاشانی علاوه بر ترغیب ایشان به ادامۀ مبارزه طی تلگرامی از آیت الله انگجی از ایشان می خواهد که در موقع ورود آیه الله مدنی به تبریز از ایشان تجلیل و تکریم شود. در این فاصله اقدامهای گسترده ای جهت تبعید ایشان و ممانعت از ورودشان به تبریز توسط مقامهای امنیتی به عمل می آید، اما با وجود تمام تضییقات شهربانی و استانداری وقت شهید مدنی در شبانگاه بیستم آذر ماه سال ۱۳۳۱ به آذر شهر وارد شده و روز بعد طی یک سخنرانی پرشور مردم را به هوشیاری و مقاومت دعوت نموده به مظاهر طاغوت حمله می برند، مهمترین مسائلی که شهید مدنی در آن سخنرانی بیدارگر مطرح می کنند عبارتند از: تحریم گوش دادن به رادیو، مقاومت در برابر فساد اداری و مبارزه با مظاهر ستمشاهی؛ و در سخنرانی روزهای بعد مردم را از خرید جنسهای امریکایی برحذر داشته و خرید جنس امریکایی را حرام می شمارند و همچنین به نفوذ کمونیستها در مدارس اشاره کرده مردم را به هوشیاری هرچه بیشتر فرا می خوانند. به دنبال این مبارزه های پرشور به خلاف رسوم همه ساله مردم را به اقامه نماز عیدفطر در خارج از شهر فرا می خوانند و خودمان پای پیاده، سلاح به دست، عازم محل اقامه نماز عیدفطر می گردند… به گواهی اسناد ساواک منحله در آن روز تاریخی تمام مردم آذر شهر در نماز عیدفطر شرکت کردند.
در پایان نماز مردم قصد حمله به اماکن دولتی را داشتند که عوامل رژیم با حمله و دستگیری تعدادی صفوف مردم را متفرق می نمایند. در این ایام پرهیجان که در سال ۱۳۳۱ اتفاق افتاد، پس از ۸ ماه اقامت و مبارزه در آذربایجان در تیر ماه سال ۱۳۳۲ پس از سخنرانی در مسجد بازار آذرشهر و تظاهرات مردم مبنی بر حمایت از ایشان رهسپار تبریز میشوند و پس از آن چون از اقامت در ایران منع می گردند مجبور به ترک ایران شده و به نجف الاشرف عزیمت می کنند.
در شهر مقدس نجف علاوه بر مبارزات سیاسی در سنگر پاسداری از مرزهای اعتقادی مردانه و استوار می کوشند. در درسهای اساتید بزرگ آن زمان حاضر شده و به مقام شامخ اجتهاد دست می یابند.
از اساتید ایشان درنجف آیت الله سیدعبدالهادی شیرازی و آیت الله حکیم را می توان نام برد در این زمان آیت الله حکیم دستور اقامت در نجف و تدریس و تفسیر در حوزه را به شهید بزرگوار آیت الله مدنی صادر می فرمایند. شهید مدنی دراین راه بحق از جان مایه می گذارد و شبانه روز مجدانه تلاش می نماید به حدی که روزانه متجاوز از دوازده کلاس برای طلاب از دروس کفایه، لمعه، رسائل و مکاسب تدریس می نمایند و درکنار فعالیت شبانه روزی در جهت تعلیم و تدریس، مبارزات سیاسی را نیز ادامه می دهند. از جمله اقدامهای سیاسی شهید در آن دوران این بوده است که با تهیه مقداری پول و اعطای آن به شهید سیدمجتبی نواب صفوی، مؤسس فداییان اسلام، ایشان را تشویق و ترغیب به آمدن به ایران و ترور عوامل مشخص طاغوت نموده است. آن شهید در مردادماه سال ۱۳۴۱ شمسی مجدداً به ایران مراجعت کرده و خواستار اقامت در آذر شهر می شوند که با مخالفت رژبم روبرو شده اجباراً در درهمرادبیک از توابع همدان اقامت می نمایند و پس از مدتی مجدداً به نجف مهاجرت می نمایند.
با اوجگیری مبارزات مردم مسلمان ایران در سال ۱۳۴۲، ایشان پرچمدار حمایت از امام خمینی و نهضت در نجف گردیده و در انتشار اعلامیه معروف آیت الله حکیم به همین مناسبت بسیار کوشیدند. در فاصله سالهای ۴۲ تا ۴۴ چند بار به ایران می آیند که در سال ۱۳۴۴ به سبب ارتباط نزدیک ایشان با امام خمینی، از مراجعت ایشان به نجف ممانعت می نمایند؛ که آیت الله حکیم طی نامهای اعتراض آمیز به دولت خواستار رفع ممنوعیت خروج ایشان می شود. در اثر این اقدام جواز خروج ایشان از کشور صادر شده و آیت الله مدنی عازم نجف می گردند، در سال ۱۳۴۹ نیز جهت ادامه مبارزه به ایران مراجعه و پس از مدتی به نجف برمیگردند.
در دیماه سال ۱۳۵۰ به دستور امام خمینی به ایران مراجعت می نمایند که به دستور ساواک اعمال ایشان تحت مراقبت قرار گرفته و ممنوعالمنبر می گردند، تا اینکه عازم خرم آباد گشته در آنجا به تاسیس مدرسه علمیۀ کمالیه و تدریس می پردازند. در اثر مبارزات سیاسی از خرم آباد لرستان به نورآباد ممسنی در استان فارس و بعد از آن به گنبدکاووس تبعید می شوند و سپس به بندرلنگان و از آنجا به همدان و مهاباد تبعید می گردند، تبعیدی همیشه و مقرب درگاه خدا. شهید مدنی در آذر ماه سال ۱۳۵۷ با اتمام مدت تبعید در همدان و مهاباد به وسیله روحانیون شهر تبریز، از جمله پیشگام شهدای محراب آیت الله حاج سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی رحمه الله علیه، از ایشان جهت اقامت در تبریز دعوت به عمل می آید که این دعوت از سوی آیت الله مدنی پذیرفته شده و ایشان به تبریز می آیند.
با ورود ایشان به تبریز از سوی رئیس ساواک کشور، دستور کنترل و در صورت انجام فعالیت دستگیری ایشان صادر می گردد؛ اما مبارز خستگی ناپذیر با وجود فشارها با سخنرانی در مراسم خصوصی و عمومی مردم را به استقامت و مبارزه دعوت نموده و در تبیین شخصیت امام بسیار می کوشند.
با پیروزی انقلاب اسلامی به دعوت مردم همدان به این شهر عزیمت نموده و از سوی مردم آن خطه به عنوان نمایندۀ مجلس خبرگان انتخاب شده و در تدوین قانون اساسی درکنار بزرگوارانی همچون آیت الله شهید بهشتی، آیت الله شهید دستغیب، آیت الله شهید صدوقی و سایر اعاظم بسیار می کوشند. ایشان پس از شهادت نخستین امام جمعه تبریز آیت الله قاضی طباطبایی به عنوان نمایندۀ امام و امام جمعه تبریز منصوب گشته و در مسند امامت جمعه برای امور مسلمین شبانه روز کوشیدند.
ستاره درخشان آسمان روحانیت پس از ۶۸ سال مبارزه بی امان با ظلم و جور، پس از اقامه نماز جمعه و قبل از اقامه نماز عصر، بین الصلاتین، سر به سجودی ابدی گذاشت و به تسبیح دایمی رب اعلی پرداخت. در بیستم شهریور ماه سال یکهزار و سیصد و شصت روح بزرگش به اعلیعلیین بال و پرگشود و نفس مطمئنه اش راضی و مرضی در پیشگاه خدایش آسود.