وضعیت فرهنگی تبریز از نگاه دکتر علی اصغر شعردوست
دکتر علی اصغر شعردوست به عنوان یکی از مدیران پرسابقۀ فرهنگی، وضعیت فرهنگی کشور و شهر تبریز را این چنین ارزیابی می کند:
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خدایی که توفیق از اوست
اگر نخواهم اغراق کنم از سی و پنج سال خدمت دولتی حداقل سه دهۀ آن را در حوزههای مختلف فرهنگ و هنر کار کردهام، از مدیریتهای استانی تا کشوری و حتی بینالمللی، از صدا و سیمای مرکز آذربایجان شرقی آغاز کردهام تا مدیریت ارشد رادیوی کشور، در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از مشاورت وزیر تا مسئولیت حوزههای فرهنگ بینالمللی و رایزنی فرهنگی و… در حوزههای نشر از مدیریت انتشارات بینالمللی الهدی تا قریب یک دهه مدیریت عامل انتشارات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران (سروش)، حتی وقتی نمایندۀ مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی بودم با رغبت کمیسیون فرهنگی را انتخاب کردم. به عنوان کارشناس فرهنگی عرض میکنم وضعیت فرهنگی کشور را در خور شأن ایران اسلامی با آن فرهنگ قویم، ریشهدار و اثرگذارش نمیدانم، ما زمانی سهمی شایسته در ساختار فرهنگ جهانی داشتیم، در حقیقت خشتهای درشت کاخ رفیع فرهنگ بشر، از فرهنگ و هنر ایران تشکیل شده است امّا آیا ما کنون این جایگاه جهانی را داریم؟ در فرهنگ کشور و داخل هم اگر وضع مطلوب بود که مقام معظم رهبری امسال را با عنوان «سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و مدیریت جهادی» نامگذاری نمیفرمودند.
علاوه بر ضعفهای مختلف از قبیل مدیریتهای ناکار آمد، کمبود اعتبارات و … هنوز مدیریت فرهنگی، یکپارچه، هدفمند و سامان یافته نیست. برای جبران این خلاء و معضلِ مهم است، که شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان عالیترین مرجع سیاستگزاری فرهنگی در کشور اخیراً در جلسه ۷۴۸ خود نقشۀ مهندسی فرهنگی کشور را تصویت کرده است. که به موجب این مصوبه ایجاد هماهنگی و تقسیم کار ملی برای اجرای نقشۀ مهندسی فرهنگی در سطح ملی و استانی و پیشبینی ساز و کارهای لازم برای تحقق آن در قالب برنامههای سالانه و پنج سالۀ کشور پیشبینی شده است. تصویب سند نقشۀ مهندسی کشور به عنوان سند بالادستی گام مهمی در اصلاح روند فرهنگی کشور است که از آرزوهای من بوده و به آن امیدوار هستم. این مهم را من در بیش از دوازده سال پیش در تاریخ ۱۳۸۰/۱۰/۲۳ به رئیس جمهور محترم وقت چنین نوشته بودم «… با توجه به تعدد دستگاههایی که با استفاده از منابع عمومی در بخشهای فرهنگی و هنری فعالیت میکنند و با عنایت به وجود برخی تنگناها و ناهماهنگیها در این مجموعه نیاز جدی به ساز و کار مناسبی وجود دارد، پیشنهاد میشود برای ایجاد هماهنگی و نیز پشتیبانی بخش فرهنگ در قالب «شورای هماهنگی و پشتیبانی فرهنگ» به ریاست رئیس جمهور به این امر مهم سامان دهید. در این نامۀ پنج صفحهای من مشکلات عمدۀ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تربیت بدنی، پرداخت مقرری به هنرمندان و نخبگان، رسیدگی به معضلات صنعت چاپ و نشر کتاب، رسیدگی به وضعیت معیشتی مؤلفین و پدیدآورندگان و تأمین آیندۀ کارکنان مطبوعات و … ضروری است» در این نامه همچنین نوشته بود: موضوع قومیتها در کشور ما از جهات گوناگون فرهنگی، اجتماعی و امنیتی امری مهم است که بیتوجهی به آنها و نیز در خواستهای قانونی و اصولی آنها، علاوه بر آنکه راه را برای تبلیغات سوء بیگانگان فراهم خواهد کرد، باعث احساس عدم مشارکت در سرنوشت کشور بین اقوام مختلف ایرانی خواهد گردید. از سویی در اصول ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ظرفیتهای مقبولی در این حوزه وجود دارد که طی سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی متروک مانده است. در هنگام بررسی لایحۀ بودجۀ سال پیش طرحهای متنوعی از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای اجرایی کردن این اصول ارائه شده است. و همچنین توقعی که در اقوام مختلف کشورمان وجود دارد ضروری مینماید که نظام به شکلی اصولی و قانونمند به آن توجه نماید.
در بخشهای دیگر این نامه موضوعاتی از قبیل عدم امکان پرداخت سود تسهیلات ماده ۳ از سوی جامعۀ فرهنگ و هنر، ضرورت سازماندهی کتابخانههای عمومی کشور از جهت مدیریت تجهیزات و نیروی انسانی و … عنوان شده است.
در آن زمان یعنی حدود دوازده سال پیش رئیس جمهور محترم وقت دستورات جداگانهای به دبیر محترم شورای عالی امنیت ملی (جناب آقای دکتر روحانی) وزیر خارجه جناب آقای خرازی، صادر و تشکیل کمیتههایی با عضویت وزرای ارشاد، کشور، اطلاعات، علوم و تحقیقات و فناوری، آموزش و پرورش و اینجانب تشکیل و نسبت به بررسی موارد مذکور اقدام نمایند بویژه تا سه ماه پیشنهاد جامع نحوۀ اجرایی شدن اصول ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی را برای صدور دستور اقدام به رئیس جمهور پیشنهاد نمایند.
خوانندگان محترم ملاحظه میفرمایند که مشکلات فرهنگی و هنری کشور تقریباً معلوم است. بنده به عنوان یک نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی سالها پیش آنها را به بالاترین مقام اجرائی کشور نوشتهام، خوشبختانه امروز هم مشکلات شناسایی شده و برای حل آنها نقشۀ مهندسی با بیش از شش سال کار مداوم کارشناسی طراحی و طی ۳۳ جلسۀ شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده است.
و امّا تبریز:
هر آن کسی که چو من آشنای تبریز است
اسیر این همه لطف و صفای تبریز است
کجا روم به تفّرج که روی عاشق من
به هرکجا که رود در هوای تبریز است
در شرایطی که تبریز و آذربایجان شایستۀ جایگاهی والاتر و بالاتر از معدل کشوری است متاسفانه آمارها و شرایط فرهنگ عمومی و هنر اعم از مردمی و تخصصی در جایگاهی نازلتر از ویژگیها و استعدادهایش قرار دارد. آذربایجان قلب ایران است و به تعبیر دقیق مقام معظم رهبری سر ایران است. شاخصهای مطلوب توسعه را عموماً و توسعه فرهنگی را خصوصاً در سطح ملی در بسیاری از حوزهها در بالاترین سطح داراست. در کشورهای پیشرفته مهمترین مؤلفۀ توسعه، توسعۀ انسانی است. تبریز دومین شهر دانشگاهی ایران است، هنرمندان و پژوهشگران و مؤلفان مهم در سطح عالی دارد امّا متاسفانه کم توجهی و گاه بیتوجهی به این توانائیها باعث شده است که عالیترین نیروهای آذربایجان و تبریز در زادبوم خویش مورد توجه قرار نگیرند. متاسفانه خط قرمزهای نظام در تبریز پررنگتر هستند. کوتاه سخن اینکه چهرههای آذربایجان و تبریز که خالق مشروطیت هستند، مؤثرترین افراد در پیدایش ۱۹ دی ماه ۱۳۵۶ قم و آفرینندگان ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز بودند. در یکصدسال اخیر نقش تعیین کنندهای در حوادث اجتماعی داشتهاند و اعتقاد عمیق و قلبی خود را به اسلام، تشیع و انقلاب اسلامی در همارۀ تاریخ با بذل جان و مال ثابت کردهاند اکنون نیز حق آن را دارند که در جایگاه شایستهتری قرار گیرند، هم در عرصههای فرهنگی هنری و هم در عرصههای مدیریتی چه در سطح استان و بویژه در سطح ملّی.
این آرزویی که از چند سال پیش مطرح کردهام دور از ذهن نیست که حداقل در حوزۀ فرهنگ تبریز را پایتخت و محل رجوع فرهنگی کشورهای منطقه بکنیم.
پاسخ این سؤال را با دو بیت از غزل مفتون امینی در مورد تبریز شروع کردم اجازه بدهید با چند بیت از قطران تبریزی شاعر برجستۀ سدۀ پنجم در مورد تبریز و تبریزیها به پایان ببرم که گفت:
نبود شهر در آفاق خوشتر از تبریز
به ایمنی و به مال و به نیکویی و جمال
یکی به طاعت ایزد، یکی به خدمت خلق
یکی به جستن نام و یکی به جستن مال
به کار خویش همی کرد هرکسی تدبیر
به مال خویش همی داشت هرکسی آمال