تاریخچه هنر نمایش و جایگاه نمایش در تبریز
واژه نمایش ترجمه یونانی Drama و فرانسوی theater است که در فرهنگ معین به عنوان محلی که در آن نمایش می دهند (تماشاخانه) و همچنین یکی از هنرهای ترکیبی معنا شده است که تلفیقی از هنرهای معماری، حجاری، نقاشی، ادبیات و موسیقی است و آن نمایش دادن سرگذشتها، حالات و احساسات افراد و جوامع در صحنه نمایش است و آن نمایش دادن سرگذشتها، حالات و احساسات افراد و جوامع در صحنه نمایش است. در کتاب نمایش جلد اول، صفحه ۲۹۰ ، در مقابل کلمه نمایش آمده است: اصل یونانی این اصطلاح Dramaبه معنای کاری است که انجام می شود، یا عملی که روی می دهد. به همین سبب، در یونان کهن عملی را که روی صحنه در برابر چشم تماشاگران روی می داد “دراما” که معادل نمایش در فارسی است ، می گفتند.
نمایش به مفهوم کلی آن در همه تمدنها و سرزمینها، به شکلهای گوناگون وجود داشته است و کم و بیش در میان همه قومها بازی کردن بخشی از شعایر مذهبی به شمار می رفته است. هدف از این بازیها، ستایش زندگی، یاری رساندن به ادامه حیات جامعه، برانگیختن مهر خدایان یا بزرگداشت مردگان بوده است. با تعاریف یاد شده از نمایش به بررسی تاریخچه این هنر در منطقه آذربایجان می پردازیم. با آگاهی از مفهوم نمایش، شاید منشاً پیدایش نمایش در آذربایجان را سالها قبل از میلاد بدانیم؛ یعنی، زمانی که تمدن در این ناحیه شکل گرفت. بشر از ابتدای شکل گیری تمدنها همیشه مراسمی برای بزرگداشت آداب و رسوم خود داشته است و درحقیقت، این مراسم شکاهای نخستین نمایشهای امروزی است، به این ترتیب با بررسیهای دقیق شکلهای ابتدائی مراسم نمایشی را می توان در آذربایجان یافت. این کار با کوششهای باستان شناسانه از اشیاء و ظروف کشف شده، طرحها و شکلهای روی ظروف و دیواره غارها و شناسائی می شود. آثار تاریخی نیز گواه وجود این گونه مراسم هستند که خود نیاز به بررسی مستقلی در حوزه اساطیر و فولکلور این منطقه دارد.
در آذربایجان تعزیه به عنوان صفویه مطرح می شود. در این دوره است که تعزیه حالت نمایشی به خود می گیرد و رفته رفته کامل تر می گردد. مخصوصاً در دوره قاجار رشد و گسترش بیشتری می یابد.
انقلاب مشروطیت و ارتباط بیشتر با غرب در تعزیه هم اثر منفی می گذارد و تا حدودی آن را تضعیف می کند. با ظهور رضاخان و گرایش روزافزون به غرب، تعزیه و سایر مراسم عزاداری مورد بی مهری قرار می گیرد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران این رویه ادامه پیدا می کند.
بجز تعزیه و بعضی مراسم آیینی (نقالی، خیمه شب بازی و…) که شکل نمایشی داشته اند، نمونه نمایشی دیگری در آذر بایجان یافت نمی شود، تا اینکه نمایش به شیوه جدید که درغرب معمول بود ، در این دیار قوت می گیرد. این گونه نمایش در آذربایجان به علت نزدیکی به ماورای قفقاز و از آن طریق به اروپا، زودتر از بقیه مناطق ایران نشو ونما می کند. چند روایت درباره زمان پیدایش این نوع نمایش وجود دارد: روایت اول مربوط به فعالیت ارامنه تبریز در زمینه نمایش است. به نظر می رسد که ارامنه در پیدایش نمایش به شکل غربی در ایران و تبریز نقش بسزائی داشته اند؛ زیرا، نخستین اجراها معمولاً از طرف ارامنه صورت گرفته است.
سندی از روزنامه اختر شماره ۱۶ سال ۱۵ به تاریخ ۲۳ ربیع الاخر ۱۳۰۶ برابر با ۲۶ دسامبر ۱۸۸۸ میلادی ( ۱۲۶۶ شمسی) در فصلنامه پژوهشی تئاتر شماره اول چاپ ۱۳۶۶ نقل شده است که به اجرای نمایشنامه اتللو و نمایشی کمدی به زبان ترکی در تبریز اشاره می کند.
با توجه به این یادداشت که تاریخ آن هم چندان دقیق به نظر نمی رسد، تئاتر به شیوه جدید در آذربایجان قدمتی یکصد و پانزده ساله دارد. ظاهرا قبل از آن هم از طرف ارامنه تبریز و هنرمندانی که از قفقاز می آمده اند، تئاتر در تبریز اجرا شده است. در هر حال، طبق این سند آغاز پیدایش نمایش به شکل جدید در تبریز متعلق به دوره ناصرالدین شاه قاجار است و بیش از یک قرن سابقه دارد.
روایت دوم مربوط به کتابچه ای ۲۰ صفحه ای است که با عنوان « به مناسبت جشن چهلمین سال نمایش در تبریز» از طرف هیئت هنرپیشگان درام و اپرت فردوسی تبریز در مهر ماه ۱۳۲۱ شمسی برابر با ۱۹۴۲ میلادی منتشر شده است. طبق این سند، تاریخ آغاز حرکتهای نمایشی در تبریز به ۱۲۸۱ شمسی یا ۱۹۰۲ میلادی تعلق دارد؛ یعنی، حدود چهارده سال بعد از تاریخ یادداشت قبلی که قطعا در این فاصله هم حرکتهایی از طرف ارامنه و هنرمندان تبریز صورت گرفته است.
روایت سوم مقاله جعفر جعفراف، نویسنده آذربایجانی است که می نویسد: “نخستین تئاتر حرفه ای در آذربایجان جنوبی در سال ۱۹۰۹ میلادی ایجاد شد، در تبریز در سالن تابستانی باغ ملی به افتخار ستارخان و مبارزان مشروطه نمایش داده شد.
ایشان در ادامه مطالب خود درباره تئاتر آذربایجان جنوبی می نویسد: “در سال ۱۹۱۲ جوانان فرزانه تبریز نخستین تروپ تئاتری را به نام “خیریه” تشکیل دادند. این تروپ اساسا نمایشهای نویسندگان آذربایجان را اجرا می کرد. حاجی خان (چلبی) مهدی شفیع زاده، ابوالفضل مویدزاده، اسماعیل وکیلی، وهاب زاده و عظیم زاده جزء هیئت خیریه بودند، ایشان به طور مرتب در تبریز برنامه اجرا می کردند، اما تروپهای تئاتری صحنه دائمی نداشتند، ایشان از صحنه تئاتر “سولٌی” و سالن تابستانی خیریه و مدرسه آرامیان استفاده می کردند. در سال ۱۹۱۷ به رهبری و رژیسوری رضاخان قلی زاده (شرقلی) تروپ تازه ای تشکیل شد.
آشنایان قلی زلده اعتراف می کنند که وی هنرمند توانا و با استعداد ی بود ، او خود کمدی می نوشت و اجرا می کرد. در سال ۱۹۱۹ تروپ دیگری در تبریز تشکیل شد. رهبر این تروپ بیوک خان نخجوانی بود. نوآوریهای او در تئاتر تبریز اهمیت زیادی دارد. وی به تئاتر جان تازه ای دمید و هنرمندان با استعدادی تربیت کرد و به صحنه آورد. یک سال بعد در تبریز جمعیت اصلاح و ترقی تشکیل شد که خود را وقف کارهای فرهنگی کرده بود و به نام همین جمعیت، تروپ تئاتری جدید شروع به فعالیت کرد.
به زودی تروپ “بیوک خان نخجوانی” و تروپ بیوک خان نخجوانی به کار خود ادامه داد و با قدرتترین آکتورهای تبریز را دور خود جمع کرد، نخجوانی پیش از این در تئاترهای حرفه ای باکو روی صحنه آمده بود و تجربه کافی اندوخته بود. نخجوانی می کوشید که نمایشگاه های تروپ زیر رهبری خودش را تا حد نمایشهای اصیل حرفه ای بالا بیاورد. مرحله دوم رونق تئاتر تبریز از سال ۱۹۲۱ شروع می شود. در این دوره شمارهء مدارس جدید زیاد می شود، فرهنگ و تمدن تا حدی پیش می رود و همدوش با همه اینها تئاتر هم رونق پیدا می کند. در سال ۱۹۲۶ تئاتر شیرو خورشید بنا شد.
خادمان بزرگ فرهنگ و تمدن آذربایجان ازجمله جبارباغچه بان، جعفر ادیب، هلال ناصری و علی عسگر ارژنگی از نزدیک کمک می کردند و صلاح کار تروپ را خوب می دیدند ، روزهای جمعه به کارگران به قیمت ارزانی نمایش می دادند ، این نمایشها خالی از اهمیت سیاسی نبود.
در سال ۱۹۴۴ در تبریز تروپ دیگری تشکیل شد. از طرف کمیته روابط ایران و شوروی هنرمندان با استعداد به تروپ دعوت شدند، بعدها همین تروپ به کار خود ادامه داد. هنرمندان برجسته آذربایجان شوروی هم در این تروپ شرکت داشتند. در سال ۱۹۴۶ فعالیت اکثر تروپهای تئاتری تبریز متوقف شد.
بنابر این گروه های نمایشی فعال عبارت بودند از:
۱- آکتورال اصلاح و ترقی معارف به سرپرستی مجیرالدوله و کارگردانی بیوک خان نخجوانی، تاسیس سال ۱۳۰۰ شمسی.
۲- آکتورال آذریان (درام صنایع) به کارگردانی آقای رضا خان قلی زاده (شرقلی تاسیس سال ۱۲۹۶ شمسی).
۳- آکتورال آذربایجان به کارگردانی آقای میرزا باقر حاجی زاده، تاسیس سال ۱۳۰۶ شمسی.
همچنین گروه ارامنه به کارگردانی آقای طاشچیان در اجرای نمایشنامه ها با هم همکاری نزدیک داشتند و اکثرا نمایشنامه های اجرائی توسط این گروه ها در تماشاخانه آرامیان که در سال ۱۲۹۴ شمسی توسط موسیو آرامیان از بازیگران و کارگردانان بنام ارامنه در تبریز بنا شده بود، اجرا می شد.
غیر از سه روایت یاد شده، روزنامه های تجدد (۱۲۹۵ ش) و تبریز (۱۲۸۸ ش) اکثرا اعلانهای نمایشنامه های اجرا شده در تبریز را چاپ کرده است و اطلاعات اولیه در این آگهی ها موجود است از سال ۱۳۰۰ شمسی به بعد نیز در آلبوم مرحوم جمیل رشدی اکثراً اعلانها جمع آوری شده است که در سازمان اسناد ملی شمال غرب کشور در تبریز نگهداری می شود.
البته برای بررسی فعالیتهای نمایشی در این منطقه خود این اعلانها اطلاعات زیادی در اختیار قرار می دهد، اما برای بررسی تخصصی این فعالیتها و نقد علمی و صحیح حرکت نمایشی این نقطه از کشور پهناور ایران و تحقیق درزمینه روند تحول عوامل مختلف نمایش ازقبیل نمایشنامه، کارگردان، بازیگر، دکور و … اطلاعات دقیق تری لازم است. در تاریخ نمایش این منطقه از دیدگاه ادبیات نمایشی، در می یابیم که اولین نمایشنامه ها به شیوه جدید در این منطقه نوشته می شود، آثار میرزا فتحعلی آخوند زاده ابتدا به زبان ترکی چاپ می شود.
این نمایشنامه ها حدود یکصد و پنجاه سال قبل نوشته شد که بعد از مدتی توسط میرزا جعفر قراچه داغی به فارسی ترجمه می گردد. سپس میرزا آقا تبریزی اولین نمایشنامه نویس ایرانی و تبریزی به شیوه جدید و به زبان فارسی می نویسد و در تبریز و تهران اجرا می شود ، حدود یکصد و سی سال قبل (۱۲۸۷ ق) این نمایشنامه ها نوشته شده است که یک سال بعد، آخوند زاده نقدی بر نمایشنامه های میرزا آقا می نویسد و در واقع پایه های نقد نمایشی گذاشته می شود.
دکتر یحیی آرین پور در جلد سوم از صبا تا نیما درباره آغاز نمایشنامه نویسی جدید می نویسد: “اگر از بعضی روایات راجع به وجود نوعی نمایش در ایران قدیم و از شبیه خوانیها و بازیهای خنده دار تخت حوضی که در عهد پادشاهان قاجار و بخصوص در دوران سلطنت ناصرالدین شاه مرسوم بوده بگذریم باید بگوییم که نمایش به مفهوم اروپائی آن در ایران سابقه نداشته است. نمایش و نمایشنامه نویسی جدید در ایران از اوائل عهد ناصرالدین شاه آغاز شد و ظاهرا اولین نمایشنامه ای که در تهران به معرض تماشا گذارده شد، ترجمه منظومی بود اثر مولیر به نام «گزارش مردم گریز» که به اقرب احتمال آن را میرزا حبیب اصفهانی در استانبول از متن فرانسوی به شعر فارسی در آورده بود.
از LEMISANTHROPE همزمان با «گزارش مردم گریز» و یا کمی بعد از آن، بعضی از نمایشنامه های دیگر مولیر، از جمله کمدیهای طبیب اجباری، گیج، عروس جناب میرزا به فارسی ترجمه شد و میرزا جعفر قراچه داغی تمثیلات میرزا فتحعلی آخوند زاده (که قبل از ترجمه آثار مولیر به ترکی منتشر شده بود) را از زبان آذربایجانی به فارسی برگرداند و بعد میرزا آقا تبریزی، به تقلید آخوند زاده و به روال تمثیلات، سه نمایشنامهء کوتاه فارسی به رشتهء تحریر کشید. پس از استقرار مشروطیت به تدریج گروههای نمایشی کوچکی در تبریز، رشت و تهران پدید آمد.
نمایشنامه هایی که این گروهها به صحنه می آوردند، غالباً ترجمهء ناقص یا دگرگون شده ای از کمدیهای مولیر بود که نویسندگان مقداری از شیرین کاریهای بازیهای ملی و نمایش روی حوضی را در آن وارد می کردند.
دکتر جنتی عطائی در کتاب بنیاد نمایش در ایران در این باره چنین آورده است: “اولین نمایشنامه هایی که به تقلید اروپائیان نوشته شد و فعلا در دست می باشد، یکی آثار نمایشنامه نویس معروف آذربایجانی، فتحعلی آخوند زاده است که به وسیله میرزا جعفر قراچه داغی به فارسی ترجمه شده است و دیگری آثار میرزا ملکم خان می باشد که قسمتی از این نمایشنامه ها در سال ۱۳۲۶ ق ، در روزنامه اتحاد تبریز چاپ شده است، ملی مجموعه کامل آنها فقط در سال ۱۳۴۰ در براین انتشار یافت، در سال ۱۲۹۱ ق مجموعه آثار نمایشی آخوندزاده که شامل پنج نمایشنامه می شد، توسط میرزا جعفر قراچه داغی به چاپ می رسد.
آقای جمشید ملک پور هم در کتاب ادبیات نمایشی در ایران جلد دوم چنین بیان می کند: “ایرانیانی که در خارج از کشور می زیستند به سبب برخورداری از امکانات فرهنگی و اجتماعی بهتر، همیشه از پیشگامان و بدعت گذاران پدیده های جدید اجتماعی و فرهنگی در ایران به شمار آمده اند، چنین است که میرزا فتحعلی آخوندزاده نخستین گام را در آن سوی رود ارس در هنر نمایش برمی دارد و حاصلش را میرزا جعفر قراچه داغی تقدیم هموطنان خود در این سوی ارس می کند.
میرزا حبیب اصفهانی نیز در استانبول نخستین نمایشنامهء فرهنگی را از ترکی به فارسی ترجمه می کند و سبب می شود تا ایرانیان با جهان نمایش «مولیر» و کمدیهای او آشنا شوند. از آنجا که نخستین هنرمندی که سبک و سیاق نمایش فرنگستان را در ایران رواج داد، میرزا فتحعلی آخوندزاده بود که کتاب تمثیلات خود را به زبان ترکی به نگارش در آورد و نخستین نمایشنامه نویس فارسی زبان یعنی میرزا آقا تبریزی، به پیروی از او بود که نخستین گام را برداشت، لذا بیهوده نیست اگر بگوییم که ادبیات نمایشی آذربایجانی نه تنها یکی از شاخه های ادبیات نمایشی ایرانی محسوب می شود، بلکه پیشگام و پیشرو این هنر واین «فن شریف» در حوزه فرهنگ ایرانی به حساب می آید.
در دوران انقلاب مشروطه از سهم کوشندگان آن سوی رود ارس در نهضت کاملا با خبر هستیم که آنان چه در زمینهء فرهنگی از قبیل روزنامه نگاری، داستان نویسی، اشعار انتقادی و چه از لحاظ نظامی و سیاسی بزرگترین کمکها را به نهضت مشروطیت کردند. همین ها در نهضت نمایش نیز در دوران مشروطیت بیشترین سهم را دارند.
ورود گروههای نمایشی قفقازی و عثمانی به ایران و اجرای نمایشهایی توسط آنان، بیشترین کمک را به آشنایی و ترغیب ایرانیان به هنر نمایش کرد، این گروهها که نمایشهایی ملی همچون نمایش وطن اثر نامق کمال ر ا می دادند و یا اپراها و کمدی موزیکالهایی چون لیلی و مجنون، آرشین مال آلان و اصلی و کرم را برای ایرانیان به نمایش می گذارند با موضوعها و مضامین تاریخی، ملی و انتقادی، توجه روشنفکران و معارف خواهان را به کاربرد نمایش در انقلاب مشروطیت واقف می ساختند.
یکی از نویسندگان آن سوی رود ارس که در جریان انقلاب مشروطه ایران سهمی داشت،«وزیر عبدالحسین اوغلو حاجی بیگ» بود که بیشتر به «حاجی بیگلی» و «حاجی بیگف قفقازی» شهرت دارد.
حاجی بیگ مثل همتاهای دیگر خود «جلیل محمد قلی زاده»،«نریمان نریمانف»،«رسول زاده» و چند تن دیگر، با آثار قلمی خود در جریان نهضت مشروطه به طور جدی مشارکت داشته و نوشته هایش در بین مشروطه خواهان و بویژه آذربایجانیها جای خاصی پیدا کرده بود، مقالات طنز آمیز «حاجی بیگ» که در روزنامه های قفقاز از قبیل ارشاد، ترقی، حقیقت و اقبال چاپ می شدند، فورا در سرتاسر آذربایجان و حتی تهران انعکاس می یافت. بنابراین حاجی بیگ را نه تنها به عنوان بنیانگذار «اپرا» در آذربایجان و ایران می شناسیم، بلکه وی را نویسنده ای مبارز و آزادیخواه می دانیم که در جریان انقلاب مشروطه و بویژه در رابطه با صدها هزار کارگر و پیشه ور ایرانی که در قفقاز مشغول به کار بودند، مقالات و اشعار طنزآمیزش پیام انقلاب را منتشر می ساختند.
با این توضیحات تا حدودی وضعیت آذربایجان در آن تاریخ و نقش این منطقه از میهن اسلامی در پیدایش و نضج نمایش در ایران روشن می شود. همان طور که در مقاله جعفر جعفراف، نویسنده آذربایجانی، نیز اشاره شد، قبل ارز سال ۱۳۰۰ شمسی در تبریز گروههای تئاتری مختلفی شکل می گیرد؛ از جمله هیئت آکتورال خیریه (۱۲۹۱ ش) پنج سال بعد، آکتورال تبریز (۱۲۹۶ ش) و گروه ارامنه تبریز به رهبری طاشچیان نیز در همین سالها تشکیل می شود، در سال (۱۲۹۸ ش) آکتورال تبریز به نام آکتورال آذربایجان تغییر نام می دهد. شایان توجه است که فعالیتهای این گروه در جهت سیاستهای روزنامه تجدد شیخ محمد خیابانی بوده است. این گروه بعدا با نام «آرین» به فعالیت خود ادامه داد. گروه دیگرهم با نام «امید ترقی» در تبریز فعالیت می کرد که مدیران مسئول آن ح.محمدزاده و علی علیزاده بودند. این گروه نیز در حدود سال ۱۲۹۸ ش در تبریز فعال بودند.
در سال ۱۳۰۰ ش گروه آکتورال «آیینه عبرت» تشکیل یافت ، این گروه وابسته به فرقه دمکرات عامیون بود، شاخه حزب دمکرات در آذربایجان که در وجود شیخ محمد خیابانی و یاران او خلاصه شده بود، به امر تئاتر توجه خاصی داشت و برای آگاهی و تهییج مردم از این فن استفاده می کرد. از جمله نمایشنامه هایی که این حزب در تبریز به اجرا در آورد،نمایشنامه نادر شاه نوشته نریمان نریمانف بود. از جمله نمایشنامه نویسان تبریز، میرزا حسن ناجی بیگ بود که چندین نمایشنامه تاریخی مثل داریوش، سیاوش و کیخسرو نوشته بود. حسین جاوید هم نمایشنامه شیخ صنعان و توپال تیمور را قلم زد.
از مگرویچ طاشچیان چندین نمایشنامه باقی مانده که بعضی از آنها را آقای یحیی آریانپور ترجمه کرده بود از قبیل: مادر زن ظالم، ناموس، تاجر کدو، خادم بی هوش یا خادم هاج و واج، فاجعه تاریخی از وقایع محمد سلطان صلاح الدین ایوبی، که نام «کدام یک از دو» را نیز داشت. سالنهای نمایش در تبریز محدود بود اما پر رونق، در تبریز سینما سولٌی و سالن تئاتر آرامیان و سالن تابستانی گروه خیریه برای اجرای نمایشنامه ایجاد شده بود که از معروفترین نمایشنامه هایی که در این سالنها به نمایش گذاشته شد و اقبال عامه را نیز به دنبال داشت علاوه بر پیس نادرشاه افشار، باید از پیس های در راه شرف نوشته شیروان زاده نویسنده ارمنی وطن، نوشتهء نامق کمال، اپراهای اصلی و کرم، عاشق غریب، آرشین مال آلان، مشهدی عباد، واللی یاشیندا جوان، نوشته برادران حاجی بیگ نام برد که اکثر آنها به زبان ترکی اجرا شد.
درباره تشکیل این سالنها آقای جمشید ملک پور چنین اظهار می کند: در تبریز تنها سه مکان برای اجرای نمایش وجود داشت، یکی از آنها سالن سینما «سولی» بود که در سال ۱۹۰۰ میلادی برابر با ۱۲۸۰ خورشیدی توسط کاتولیکها ساخته شده بود و اختصاص به نمایش فیلم داشت. اما گاه گاهی بعضی از آکتورال ها در آن به اجرای نمایش می پرداختند. دومین سالن، همان سالن تابستانی جمعیت خیریه بود که در محل قرائتخانه جمعیت ترتیب داده شده بود و فقط تابستانها قابل استفاده بود ، اما سومین سالن که در واقع مهمترین آنها به شمار می رفت، سالن تئاتر آرامیان بود که در سال ۱۹۱۵ میلادی و توسط مسیو آرامیان که خود یکی از بازیگران و مترجمان نمایش بود، تاسیس شد که یگانه سالن نمایشی شهر بود. مرحله بعدی تاریخ نمایش در تبریز از سال ۱۳۰۰ شمسی به بعد آغاز می شود؛ یعنی در زمانی که دوره قاجار رو به افول و دوره جدید در حال آغاز است. تبریز پس ازانقلاب مشروطیت بی سامان شد، چندی جولانگاه استبداد محمد علی شاهی و چندی میدان تاخت و تاز روسها و عثمانیها بود.
مردم تبریز در ایام جنگ جهانی اول پیرامون تعدادی از مردان مردم دوست و وطن پرست گرد آمدند و راه آزادگی خود را ادامه دادند. خیابانی یکی از این مردان بود. خیِابانی به دست مخبرالسلطنه هدایت و منکوب و سرکوب شد. کودتای رضاخانی آذربایجان را را نیز به سکوت کشاند. رژیم رضا شاه دل خوشی از آزاد مردان عصر مشروطه آذربایجان نداشت و لذا با سرکوب و سکوت خود در این خطه، اقتدار خود را به رخ مردم کشاند.
آذربایجان نیز از دیکتاتوری رژیم رضاشاه لطمات و صدماتی دید. فعالیتهای هنرمندان تبریز در زمینهء تئاتر ، در ایام رژیم رضاشاه نیز ادامه یافت و همراه تصمیم گیریها و فراز و فرودهای سیاسی این رژیم به نوسان افتاد، رفته رفته بر تعداد مدارس تبریز افزوده شد ودر صد باسوادان این شهر بالا رفت. همدوش با این تحولات فرهنگی، تئاتر نیز قدرت بیشتری یافت،کیفیت نمایشها و دکورها بهتر شد و طرز فکر مردم به هنرمندان تئاتر و هنرتئاتر تا حدودی تغییر یافت. فعالیتهای هنرمندان و گروههای تئاتر تبریز تا سالهای ۱۳۱۰- ۱۳۲۰ شمسی؛ یعنی سالهای شدت یافتن دیکتاتوری رضاشاه بیشتر بود و گروهها وتروپها ی هنری چندی تشکیل یافت و نمایشهای مناسب و منسجم زیادی روی صحنه آورد. بعضی از هنرمندان از جمله تروپ هنری بیوک خان نخجوانی در پیشرفت و توسعه تئاتر تبریز بسیار موثر بودند.
آکتورل “آئینه عبرت” در سال ۱۳۰۰ شمسی
کارگردان : محمد ظهیری
مدیر : یحیی آرین پور
بازیگران : جبار باغچه بان ، آذرخش ، جعفر ادیب ، هلال ناصری ، اصغر ارژنگی ، محمدعلی رشدی ، صالح فرهودی ، تقی شرقی ، محمدعلی برادری ، جدی ، محمود مهردادی ، محمدعلی درفشی ، شیرازی ، حسین شرقی ، محمد روحی
جبار باغچه بان که یکی اعضای گروه تئاتری «آیینه عبرت» بود و نخستین مدارس را برای کودکان عقب افتاده و کر و لال تشکیل داد، از تئاتر برای پیشبرد کار تعلیماتی و فرهنگی خود سود می جست.
باید او را از اولین کسانی شمرد که تئاتر کودک را در آذربایجان و ایران پایه ریزی کرده است. وی در نمایشنامه های خود از زبان حیوانات برای کودکان سود می جست.
سال ۱۳۰۰ ش . به بعد سالهای تلاشهای ایشان بود گروه آیینه عبرت از سال ۱۳۰۶ به بعد متوقف می شود،«در واقع، وضعیت حاد سیاسی که ناشی از کودتای ۱۲۹۹ ش بود ـ آن را از هم پاشاند ـ اعضای آن بعدها در گروه آکتورال تبریز به سرپرستی رضاقلی زاده به فعالیت خود ادامه دادند.
“جمعیت اصلاح و ترقی معارف” به سرپرستی محمد رومی ملقب به مجیرالدوله در سال ۱۳۰۲ ش تاسیس یافت.
هدف از تاسیس آن احیای فرهنگ آذربایجان و اعتلا و تهذیب اخلاقی مردم آن سامان بود. این جمعیت در زمینه های ادبی، ورزشی و هنری فعالیت داشت. خط مشی این جمعیت نشر علوم و تنویر افکار و تهذیب اخلاق جوانان و احترام به همه احزاب و اجتماعات سیاسی بود. از فعالیتهای این جمعیت نیز تشکیل یک شعبه ورزشی و یک شعبه آکتوری به نام «آرین» با چهل نفر عضو، یک موسسه اقتصادی به نام شرکت تعاونی صداقت و یک شعبه ادبی مرکب از ۲۰ نفر عضو برای نشر و توسعه ادبیات فارسی و نیز موسسه مهمی به نام دارالترجمه برای ترجمه کتاب از زبانهای خارجی به فارسی با تعدادی مترجم زبده در زبانهای مختلف و ایجاد یک صحنه کوچک در محله چرنداب تبریز بود. رهبری این جمعیت را بیوک خان نخجوانی به عهده داشت.
بیوک خان به امر تئاتر و اجرای نمایشهای گوناگون توجه خاصی داشت. بیوک خان نخجوانی در سال ۱۳۰۲ ش «آکتورال آرین» را سرو سامان داد و هنرمندان زبده تئاتر تبریز را در آن گرد آورد. این گروه هنری حدود هیجده سال به طور مستمر و مداوم به فعالیت هنری ادامه داد و نمایشنامه های گوناگونی را روی صحنه برد. گروه آرین در شهریور سال ۱۳۰۶ ش . با روی صحنه آوردن نمایشی در سالن تئاتر شیر و خورشید، این سالن را که در سال ۱۳۰۵ ش ساخته شده بود، افتتاح کرد، افتتاح این سالن توسط رضاشاه انجام گرفت. نمایشی که گروه آرین در مقابل رضاشاه اجرا کرد نمایشی ملی و میهنی بود. بعد از این نمایشنامه پیس طبیب اجباری نوشته مولیر اجرا گردید.
در همین ایام با نظارت تعدادی از نظامیان و هنرمندان سرشناس، کمیسیون نمایش تشکیل شد که هدف آن نیز نظارت بر محتوای نمایشنامه ها بود. این کمیسیون بنا به دستور رضاشاه تشکیل گردید و از جمله هنرمندان معروف این کمیسیون بیوک خان نخجوانی، مهدی شفیع زاده، حسینعلی کریم زاده، حاج خان چلبی، اسماعیل پیران، ابوالفضل معیری، رحیم خان پزشکی، اکبربرادر و باقر حاجی زاده بودند، این کمیسیون بعدها نام “هیئت نمایش” به خود گرفت و بیشتر حالت رسمی و دولتی و غیر مردمی یافت.
از سال ۱۳۰۶ش به بعد میرسیف الدین کرمانشاهی که عمری را در راه تعلیم دکورسازی، طراحی لباس و طراحی صحنه در فققاز گذرانده بود وارد تبریز شد و اداره امور تروپ آرین و نمایشها را بر عهده گرفت و در واقع، رئیس افتخاری آن شد. میر سیف الدین کرمانشاهی چندین نمایش با عناوین وزیر خان، سراب، پری جادو، مشدی عباد و …. را روی صحنه آورد و بسیاری از تبریزیان را به تئاتر علاقمند ساخت.
وی نزدیک یکسال و نیم در تبریز فعالیت کرد و سپس راهی تهران شد و در جامعه باربد تهران مشغول گردید. در سالهای ۱۳۱۲و ۱۳۱۳ش گروهی از هنرمندان تئاتر کشور ترکیه وارد تبریز شدند و در این شهر شروع به فعالیت نمایشی کردند. رهبر این گروه محسن طغرل یکی از هنرمندان به نام ترکیه بود. این گروه نمایشی نمایشنامه های هاملت و اتللو اثر شکسپیر را روی صحنه آوردند که با اقبال عامه روبرو شد.
لازم به یادآوری است که با گذشت زمان و گسترش دیکتاتوری رضاخان، رفت و آمدها به آن سوی ارس هم کم می شود، اما هنوز کم و بیش ادامه دارد و به نظر می رسد نوعی رقابت فرهنگی و هنری هم در آذربایجان ادامه داشته است. با حضور هنرمندان ترکیه و بعدها انجمن فرهنگی ایران و شوروی حاکی از تلاشی فرهنگی با اهداف سیاسی است. گفتنی است که تئاتر تبریز در رژیم رضاشاه علاوه بر تحولات مختلفی که از سر گذراند، از موسیقی نیز برای جلب مشتری سود جست، صاحبان تئاتر علاوه بر روی صحنه آوردن پیسهای مختلف، از خوانندگان مشهور این عصر نیز دعوت به عمل آوردند تا برای بینندگان کنسرت اجرا کنند، از جمله کنسرتهای معروف این ایام تئاتر تبریز ، کنسرت قمرالملوک وزیری بود که همراه یک نمایش کمدی اجرا شد.
از نمایشنامه های معروف آن زمان که در تبریز به وسیله هنرمندان تئاتر این شهر اجرا شد می توان به این نمایشنامه ها اشاره کرد: بزن بزن در سه پرده از عبدالرحیم بیگ حقوردیف، اولی لر(مردگان) نوشته محمد قلی زاده، زمان کیشی بیر قیز آلیر (آقای زمان با دختری ازدواج می کند) نوشته سلطان اسدالله خان طلعت، مجلس شعرا یا «محبوب خیالی» نوشته امید عمو رجب بچه شده اقتباس از مولیر، او اولماسون (اون نباشه، این باشه) یا مشدی عباد نوشته وزیر حاجی بیگ، آخرین یادگارنادر شاه نوشته سعید نفیسی، رستاخیز سلاطین ایران نوشته میرزاده عشقی، جعفرخان از فرنگ آمده از حسن مقدم، عبرت عالم نوشته نامق کمال، شیخ صنعان نوشته حسن جاوید، ترجمه یوسف ضیاء سطوت و نمایشنامه های کمدی موزیکال اصلی و کرم، لیلی و مجنون، یوسف و زلیخا، تازه داماد و غیره.
شایان توجه اینکه نمایشنامه عبرت عالم را هنرپیشه معروف این دوران خانم مرضیه کارگردانی کرده بود و این از نظر تحولات تئاتر ایران نقطه عطفی به شمار می رفت که زنی هنرمند برای اواین بار رژیسوری پیسی را برعهده گرفته است. همزمان با رشد و پیشرفت فعالیتهای نمایشی در تبریز با یک دوره رکود طولانی هم روبرو می شویم. در واقع تا دهه ۱۳۳۰ فعالیتهای نمایشی با نوسانهای مختلف ادامه داشت و بعضی سالها از رونق بیشتری برخوردار بوده است. اما تقریباً از سالهای ۱۳۳۰ الی ۱۳۵۰ دیگر از رونق خبری نبوده و فعالیتها بسیار کاهش یافته بود. در این میان سالهای ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۶ فعالیتها چشمگیر شدند. انجمن فرهنگی ایران و شوروی در سال ۱۳۲۳ تشکیل شد که منشا فعالیتهای نمایشی و هنری بیشتری در تبریز می گردد. در دوره حکومت دمکراتها هم فعالیتهای نمایشی اوج بیشتری می گیرد و نمایشنامه ها همه به زبان آذربایجانی اجرا و همه بلیتها و اعلانها به زبان آذری چاپ می شود.
با ورود ارتش سرخ به آذربایجان ایران در شهریور ۱۳۲۰- آکتورال «آرین» که به سرپرستی بیوک خان نخجوانی فعالیت می کرد، منحل گردید و پیشکسوتان همان گروه، آکتورهای دیگری به نامهای “فردوسی”، “حقیقت”،”ایران”،”تبریز” را تشکیل دادند. این آکتورها تا سال ۱۳۲۳ به فعالیت تئاتر مشغول بودند و هر کدام با تعدادی از بازیگران که اغلب بازیگران در این گروه ها یکی بودند، نمایشنامه هایی را حاضر می کردند و روی صحنه می بردند. مشخصه این گروهها فقط با کارگردان و مدیریت نمایش معلوم می شد. در سال ۱۳۲۳ گروههای فوق از جریانهای سیاسی روز که در آن دوران در تبریز جریان داشت، متاًثر شدند و جملگی تحت نظارت انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی و خانه فرهنگ شوروی به فعالیت پرداختند.
انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی شعبه تبریز در ۲۱ مرداد ۱۳۲۳ با بیش از صد نفر تشکیل می یابد و کمیسیونهای متعددی به وجود می آید و تئاتر ال انجمن یکی از شاخه های مهم کمیسیون هنرهای زیبا بوده است که فعالیت رسمی خود را از اواخر سال ۱۳۲۳ آغاز می کند موسسین و بازیگران آن همان بازیگران آکتورالهای گذشته تئاتر تبریز بودند. بعد ازآکتورال آرین این دومین بار است که اکثر هنرمندان دور هم جمع می شوند و به فعالیت تئاتر می پردازند.
هیئت هنرپیشگان درام و اپرت تئاترال انجمن، نمایشنامه های مختلفی را به اجرا می گذارد از جمله نمایشنامه حاجی قارا نوشته میرزا فتحعلی آخوند زاده، نمایشنامه های آرشین مال آلان،لیلی و مجنون، اصلی و کرم، مشدی عباد نوشته وزیر حاجی بیگ، انتقام نوشته سلیمانی ثانی آخوندوف، نمایشنامه های آیدین و سویل نوشته جبارلی، ناموس نوشته الکساندر شیروان زاده،عاشق غریب نوشته وزیر حاجی بیگ و …. را در تبریز به روی صحنه می برند که کارگردانی اکثر آنها با صمد صباحی و مدیریت نمایش با عبدالله عبدالله زاده فریور است.
نمونه اعلانهای مربوط به این فعالیتها در ضمیمه آخر کتاب آمده است. اکثر این اجراها در اوایل سال ۱۳۲۴ بوده است. همچنین این گروه در همین سال به مناسبت شصتمین سال تولد وزیر حاجی بیگ برنامه های ویژه ای در کنار اپراهای ایشان اجرا می کند، تئاتر ال انجمن در این مدت کوتاه علی رقم اجراهای مختلف در تبریز به شهرهای مختلف آذربایجان سفر و نمایش و کنسرت اجرا می کنند. در واقع، حرکت فرهنگی گسترده ای آغاز می شود. بالاخره فرقه دمکرات آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری در دوازدهم شهریور ماه ۱۳۲۴ اداره امور آذربایجان را به عهده می گیرد و بعد از استقرار فرقه ، رهبران آن مرامنامه ای تدوین و منتشر می کنند که این مرامنامه پس از تصویب در روزنامه ، آذربایجان ارگان فرقه دمکرات به چاپ می رسد. در ماده ۴۲ این مرامنامه درباره تئاتر چنین اظهار شده است.
به منظور مقام والای اجتماعی تئاتر در تبریز و شهرهای آذربایجان، مخارج تئاترها از طرف دولت تامین خواهد شد. فرقه، هنرمندان تئاتر تبریز را جمع می کند و گروه تئاتر دولتی آذربایجان را تشکیل می دهد که رهبر و کارگردان این گروه تئاتری صمد صباحی بود.
در این زمان در سالن شیرو خورشید سرخ تعمیرات اساسی صورت می گیرد. از جمله برای ارکستر در جلوی صحنه محلی تعبیه می کنند، قسمتهائی که به صورت مستطیل بود و از لحاظ آکوستیک مشکلاتی داشت، به صورت نیم دایره طراحی و رنگ آمیزی می شود و….. طی مدت تعمیرات، هنرمندان در سالن خانه فرهنگ شوروی مستقر در باغ گلستان تبریز و همچنین در تئاتر آرامیان فعالیت می کردند. تا اینکه سالن شیر و خورشید سرخ مجددا در هشتم فروردین ۱۳۲۵ از سوی رهبر فرقه دمکرات افتتاح می شود.
اولین نمایشنامه هایی که اجرا شدند عبارت از : آنامین کتابی نوشته محمد جلیل قلی زاده، سویل و اقتای ائل اوغلی هر دو نوشته جعفر جبارلی، آرشین مال آلان، مشدی عباد نوشته وزیر حاجی بیگ، جان جور صمد نوشته مولیر، در برادر نوشته لرمونتوف، نادری نوشته شیروان زاده و…. این برنامه ها با پوستر و اعلان در روزنامه آذربایجان به اطلاع عموم می رسد. در این دوره نیز گروه تئاتر دولتی مسافرتهای مختلفی به شهرها و حتی بعضی از روستاهای آذربایجان می کند و در طول یک ماه و نیم سفر، هفتاد نمایش و کنسرت اجرا می شود.
این دوره نیز در تاریخ نمایش آذربایجان و بخصوص تبریز فصل درخشانی است، اما یک نکته را نباید فراموش کرد و آن اینکه در اوضاع آن زمان وضعیت سیاسی آذربایجان، ایران و منطقه و جهان حالت ویژه ای داشت و اغلب این فعالیتها و حرکتها اهداف سیاسی خاصی را تعقیب می کرد. البته پرداختن به وجوه سیاسی، ما را از هدف اصلی نگارش تاریخ تئاتر آذربایجان، تا حدودی دور می کند، اما اشاره به آن و شناخت وضعیت اجتماعی و سیاسی آن زمان ضرورت دارد.
بعد از اینکه حکومت دمکراتها در آذر سال ۱۳۲۵ بر هم می خورد و آنها فرار را بر قرار ترجیح می دهند، اوضاع دوباره به حالت چند سال قبل بر می گردد، منتهی با سختگیری های بیشتر ، سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۰ فعالیتهای مختلفی صورت می گیرد و اجرای نمایش و موسیقی ادامه پیدا می کند، اما گستردگی قبل را ندارد.
با به حکومت رسیدن محمد رضا پهلوی در شهریور ۱۳۲۰ تا مرداد ۱۳۳۲ فضا کمی آزادتر از قبل می شود اما بعدها دوباره اختناق و خفقان فضای کشور را پر می کند و تا مدتها فعالیتهای موثری صورت نمی گیرد و دوره رکود شروع می شود.
تحولاتی که در فاصله ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۴ صورت می گیرد، به طور پراکنده است. درباره آن امیر علیزادگان چنین نوشته اند: “تئاتر بعد از ۲۸ مرداد (سقوط دولت مصدق و آغاز دیکتاتوری شدید) به علت موقعیت سیاسی کشور راه افول را پیمود و دیگر آن موقعیت و موفقیت گذشته را نداشت. بیشتر نمایشهائی که در این سالها به صحنه رفت، ملودرام های سطحی و یا آثاری به اصطلاح ملی و میهنی بود.
برنامه های تئاتر در این سالها عموماً به زبان فارسی به نمایش در می آمد. تئاتر شیر و خورشید که زمانی محل گردهم آیی هنرمندان اصیل و تماشاگران مشتاق تئاتر بود، به دست افرادی ناباب افتادکه اهداف سیاسی داشتند، برای آنان تئاتر و ارائه فرهنگ و هنرمردمی مفهومی نداشت. (لازم به یادآوری است که در همان سالها یعنی از سال ۱۳۳۲ تا۱۳۴۱ بعضی مواقع نمایشنامه ها و کنسرتهای مردمی نیز توسط بعضی از هنرمندان اصیل به صحنه آمد) سرانجام سالن شیر و خورشید به علت برخوردهای غیر اخلاقی دست اندرکاران و ارائه آثار نمایشی ضعیف در سال ۱۳۴۲ توسط مسئولان دولتی تعطیل شد و این صحنه به مدت دو سال بدون فعالیت باقی ماند تا اینکه در اول اردیبهشت ۱۳۴۴ مجدداً به همت علاقمندان تئاتر که از نسل جدیدتری بودند ، بازگشایی شد.
در واقع، از این تاریخ نسل جدیدی در تئاتر ظهور می کند و از نسل قبلی کمتر چهره ای به فعالیت خود ادامه می دهد، منتهی نسل جدیدی که بی ارتباط با نسل قبلی نبوده است. علامندان به تئاتر فعالیت خود را با نام «گروه تئاتر پیشرو» آغاز کردند. موسس این گروه احمد دامود نام داشت و این گروه وابسته به «باشگاه سازمان رهبری جوانان تبریز» بود که با مدیریت احمد بنی احمد اداره می شد.
این گروه نمایشنامه های قرعه برای مرگ اثر واهه کاچا و موناوانا اثر موریس مترلینگ را اجرا کردند. بعد از گروه تئاتر پیشرو، تنی چند از علاقمندان تئاتر از جمله محمود قبه زرین که در دو نمایشنامه احمد دامود به عنوان بازیگر همکاری داشت، خسرو پایاب، اسماعیل پشت پناه و محمود علوی در سال ۱۳۴۷ گروه هنری «آریا» را تاسیس کردند و نمایشنامه های پهلوان اکبر می میرد نوشته بهرام بیضائی، بهترین بابای دنیا نوشته غلامحسین ساعدی، تراژدی رستم و سهراب، مسافر نوشته الماس الیاس (نام مستعار محمود قبه زرین) ، مستاجر نوشته پرویز صیاد و یاغی ها نوشته خسرو حکیم رابط را به اجرا در آوردند و گروه هنری آریا پس از تاسیس تا سه سال فعالیت داشت.
سال ۱۳۴۹ آغاز دگرگونی در تئاتر تبریز است، هنرمندان و علاقه مندان که تا این سال فعالیت پراکنده ای داشتند از آغاز این سال، حول گروههای تئاتری در اداره های کل فرهنگ و هنر متمرکز می شوند. وزارت فرهنگ و هنر وقت به منظور گسترش فعالیتهای فرهنگی و هنری در سطح کشور، در ۲۳ مرکز خانه های فرهنگ احداث کردند. با نگاهی به تاریخچه چندین ساله خانه های فرهنگ در مراکز استانها که مرکز آموزش تئاتر را نیز در خود متمرکز کرده بودند، مطلع می شویم که این خانه ها محل گردهم آیی جوانان مشتاق هنر بالاخص هنر تئاتر بوده اند.
اولین کارشناس مرکز آموزش تئاتر تبریز، خسرو حکیم رابط بود که در سال ۱۳۴۹ از سوی اداره تئاتر به تبریز اعزام شد و نمایشنامه های یاغی ها و آنجا که ماهیها سنگ می شوند نوشته رابط اجرا شد. ایشان در مدت کوتاهی که در تبریز فعالیت می کرد، پایه های تئاتر سالم و مترقی را در بین علامندان پی ریخت و به تعلیم صحیح این هنر در این شهر پرداخت.
دومین کارشناس تئاتر مرکز آموزش تئاتر، منوچهر داودآبادی بود که در سال ۱۳۵۱ به تبریز اعزام شد و به آموزش و بسط این هنر همت گمارد و گروه «تئاتر امروز» به گروههای فرهنگ و هنر اضافه شد.
این گروه به همت پرویز کلینی و با یاری مهدی لذیری و دیگر اعضاء در سال ۱۳۵۱ اعلام موجودیت کرد، داود آبادی «انجمن دوستداران تئاتر» را به وجود آورد و جلسات مستمری گذاشت. در این دوره گروههای «رابط» ، «ارک» و «آذر» هم تشکیل شدند.
تئاتر «ارک» به سرپرستی اسد صادقی در سال ۱۳۵۳ تشکیل شد. فرشاد فدائیان با یاری علی کوهپایه و …. گروه تئاتر رابط را در سال ۱۳۵۱ به وجود آوردند و گروه «آذر» به سرپرستی حسین کسری به وجود آمد. این گروهها در طی سالها، نمایشنامه های مختلفی را اجرا کردند و گروه ساخت تبریز هم در همین سالها تشکیل شد. در سال ۱۳۵۴ مرکز تئاتر تبریز به مدت ده روز میزبان جشنوارهء تئاتر و موسیقی در تبریز بود که گروههایی از شهرهای خرم آباد، رشت، همدان و سنندج در آن شرکت داشتند.
نمایشنامه های گلی در دهان داشت، پرواز بندان، بام ها و زیر بامها، آی بی کلاه و آی با کلاه، عمو زنجیر باف، نقابداران آب، گرگها، بازی آدمها و … در فاصله سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵ به روی صحنه رفت.
با شروع و گسترش امواج انقلاب اسلامی فعالیتهای نمایشی هم مدتی از تب و تاب لازم می افتد تا اینکه در بهمن سال ۱۳۵۷انقلاب اسلامی به پیروزی می رسد. آقایان اسد صادقی، محمود قبه زرین، حسین کسری، محمود نظرعلیان،ابراهیم آبادی، فرشاد فدائیان و پرویز کلینی از کارکردان این دوره اند. از بازیگران می توان به مهدی لذیری، علی کوهپایه، محمود قبه زرین، امیر علیزادگان، یعقوب شکوری، ژاله قبه زرین، پرویز قزوینی، یداله قنبرزاده، نسرین نجفی، علی معصومی، حسین منادی، مسعود کاتبی، رحمان قبه زرین، ابولفتح منتظری، مجید دمشقی، حسن جهانی، محمود نظر علیان، نوعصری، سیمری، اسدزاده، کاظم لو، نیک محضران، حسین شفاخواه، پرویز بشردوست، غلام کریمی، عادل ارشدی فر، احد سرخی، جلال سلیمانزاده، محمد ابوترابی، رحیم ارباب زاده، مدیر روستا، نیک پور، سلطانی پور، عبرانی، عاقلی و … اشاره کرد.
نگاهی گذرا به فعالیتهای نمایشی بعد از انقلاب اسلامی نگارش تاریخچه دقیق فعالیتهای بعد از انقلاب مستلزم فرصت دیگری است، اما در اینجا لازم است که اشاره کوتاهی به فعالیتهای این دوره داسته باشیم. هنرمندان و علاقه مندان هنر نمایش بعد از انقلاب اسلامی نیز با کمی تاخیر به روی صحنه آمدند و آثار مختلفی را اجرا کردند و چهره های جدیدی در کنار پیشکسوتان ظاهر شدند، توجه به ارزش های انسانی، معنویت، مبارزه با ظلم و … محتوای اغلب نمایش های بعد از انقلاب است.
بعد از انقلاب اسلامی ارگانها و سازمانهای مختلفی در زمینه نمایش به فعالیت پرداختند. غیر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که متولی اصلی هنرهای نمایشی است، نهادها و سازمانهای انقلابی از قبیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی انقلاب اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی و فعالیتهای نمایشی بیشتری مخصوصاً در اوایل پیروزی انقلاب داشتند. بعدها این فعالیتها بیشتر در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی متمرکز شد. حرکتهای نمایشی بعد از انقلاب اسلامی را می توان در چارچوب جشنواره های استانی، منطقه ای و سراسری تئاتر کشور، جشنواره های تئاتر سوره، جشنواره های تئاتر دانشجوئی، جشنواره های تئاتر دفاع مقدس، جشنواره های تئاتر کارگری، جشنواره های تئاتر فجر که برگزیده های تئاتر منطقه ای در آن شرکت می کنند، بررسی کرد.
بعد از پیروزی انقالاب اسلامی به فاصله حدود ده سال شوروی سابق فرو می پاشد و با استقلال جمهوری آذربایجان گروههای نمایشی از ایران و تبریز به باکو اعزام می شوند و نمایشنامه هایی را در آنجا به روی صحنه می برند، گروههای هنری اعزامی از باکو در تبریز، اردبیل ، ارومیه، تهران به اجرای برنامه های نمایشی و موسیقی می پردازند و دورنمائی از همکاری ملتهای مسلمان را که در گذشته در کنار هم بوده اند، به نمایش می گزارند. از سال ۱۳۶۸ با برنامه ریزی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور در زمینه هنرهای نمایشی، جشنواره های استانی تئاتر شروع می شود؛ یعنی، برگزیده های تئاتر هر استان در جشنواره استانی تعیین می شوند و به جشنواره منطقه ای راه می یابند. در نهایت برگزیده های منطقه ای تئاتر به جشنواره تئاتر فجر راه می یابند که همه ساله در دهه فجر برگزیده های منطقه ای تئاتر به جشنواره تئاتر فجر راه می یابند که همه ساله در دهه فجر برگزار می گردد.
سال ۱۳۷۶ نهمین جشنواره تئاتر استانی و منطقه ای برگزار شد و برگزیده های آن به جشنواره فجر راه یافتند، از استان آذربایجان شرقی هم در این جشنواره ها نمایشنامه هایی شرکت کرد. نخستین جشنوارهء تئاتر دانشجوئی استان آذربایجان شرقی ۲۰ الی ۲۷ اردیبهشت سال ۱۳۷۴ در تالار شهید مدنی تبریز برگزار شد. اینک انجمن نمایش تبریز از سوی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، فعالیتهای نمایشی استان را هدایت می کند و امیدواریم که شاهد شکوفایی هر چه بیشتر هنر نمایش مطابق شان گذشته باشیم.
شایان ذکر است که فعالیتهای فعلی بسیار اندک است به طوری که در شان این استان تاریخی نیست و نیاز به حرکتهای گسترده ای در این زمِنه است. در حال حاضر، افراد مجرب و با سابقه ای در جامعه تئاتری ما حضور دارند و هر روز چهره های جدیدتری هم اضافه می شوند، اما فعالیتها خیلی کم است. انشا الله فرصتی پیش آید و تاریخ نمایش تبریز در بعد از انقلاب اسلامی هم به شکل کامل تری نگاشته شود.
انواع نمایش در آذربایجان با مطالعه در متون گذشته و حال در می یابیم که سه شکل عمده در نمایش این منطقه وجود داشته است:
۱- نمایشهای آیینی و فولکلوریک
۲- تعزیه
۳- نمایش به شکل جدید
نمایشهای آیینی و فولکلوریک این نمایشها طی سالهای متمادی و در ضمن اجرای بعضی از مراسم به وجود آمده است. مردم به هنگام تغییر فصل ، بارش باران و جریانهای زندگی روزمره به رسوم و شیوه هایی دست یافته اند و آن را اجرا کرده اند. این شکلهای ساده و ابتدایی ادامه و تکامل یافته و به تدریج حالت نمایشی به خود گرفته است.
به طور کلی، در همه انواع فولکلور آذربایجان عناصر اولیه هنر نمایشی به چشم می خورد، مثلاً نقالان مشهور در شرح زندگی قهرمانان صدای خود را متناسب با هدف و سن آنها تغییر و زیر و بم خاصی به آن می دهند. در بازگوئی قصه های کودکان نظیر چین چین خانوم، خاله سوسکه و آقا موشه، شونگولوم، مونگولوم، مادران ضمن حکایت کردن، صدا و حرکات خود را متناسب با ماجرا های قصه عوض می کنند. در مراسم اجرای «سایا» نیز مثل اینکه حیوانات خانگی و اهلی با هم مباحثه می کنند.
هر یک خود را تعریف می کند و این نشانه می دهد که مکالمه و مباحثه در ادبیات فولکلوریک مردم آذربایجان از زمانهای قدیم وجود داشته است. نقل داستانهای مختلف از طریق عاشیق ها و تغییر لحن صدا و کمک گرفتن از موسیقی خود از ویژگیهای نمایشی این هنر حکایت دارد. نمایشهای مربوط به زمین و کار و زندگی که غالبا جنبه جهانی دارد، در این منطقه فراوان بوده است؛ نمایشهای کوساو گلین، کچل، دو تابز، خسیس، در موقع کشت و درو نیست در موقع خوردن حاضر یراق است، آشنا، پهلوان پنبه و خیدیر نبی از این نمونه اند. این نوع مراسم عامیانه در آذربایجان فراوان است و نیاز به بررسیهای عمیق تری دارد تا پس از شناسائی آنها در فرهنگ نمایشی استان ثبت شود.
بعضی از این مراسم را می توان به شکل امروزی به روی صحنه برد. تعزیه تعزیه در فرهنگ شیعی آذربایجانیها ریشه دارد. در واقع تعزیه از واقعه کربلا و شهادت سیدالشهدا و یارانش آغاز شده است. نشانه های نمایشی شدن آن به زمان آل بویه می رسد. اما به طور دقیق از زمان صفویه تعزیه حالت نمایشی پیدا کرد و مردم پس از تقلید کردن صحنه هائی از عاشورا و واقعه کربلا، برای تاثیر گذاری بیشتر آن نمایش می دادند. این گونه فعالیتهای نمایشی با توجه و ترغیب حاکمان صفوی در آذربایجان همراه بوده است، زیرا در این دوره فرهنگ شیعه بیشتر بوده است. گر چه بعضی تحریف ها هم در این زمان صورت پذیرفته است. شبیه خوانی در مناطق مختلف استان و به طور کلی در آذربایجان از دیر باز مورد توجه بود و در ایام سوگواری در شهرهای و دهات دور و نزدیک اجرا می شد.
تعزیه نمایشی مردمی است و هیچ نمایشی در تاریخ این دیار از این همه استقبال مردمی برخوردار نبوده است. کمک به تعزیه و شبیه خوانی وظیفه ای همگانی است و مردم اغلب در این کمکها شرکت می کنند و به دادن احسان و نذری خود در این ایام اهمیت خاصی قائل اند و هر فردی در حد توان خود در این مراسم سهیم می شود.
تعزیه از جهات مختلف قابل بررسی است و در تاریخ هنرهای نمایشی از افتخارات فرهنگی و هنری ماست. ویژگیهای اعتقادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و اقتصادی که در تعزیه های ما وجود دارد در هیچ یک از مراسم آیینی مناطق مختلف جهان وجود ندارد. این نوع نمایش در فرهنگ آذربایجان ریشه ای عمیق دارد. به طوری که طول تاریخ و در مقابل امواج مختلف خود را حفظ کرده است. در حال حاضر هم مشتاقان زیادی در ایام سوگواری به این هنر دینی و ملی می پردازند. در دوره قاجار، تعزیه گسترش بیشتری در این سامان پیدا می کند. در دوره پهلوی با برخوردهای متفاوتی روبرو می شود. اما کماکان از شر بدخواهان محفوظ باقی می ماند.
بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی هم شبیه خوانی و انواع تعزیه وسعت می گیرد. مجالس مختلف تعزیه خوانی در آذربایجان اجرا می گردد. اما به طور کلی از پشیمانی حربن ریاحی و برگشتن ایشان به سپاه امام حسین(ع) شروع می شود و بعد از نبردهای مختلف اولیا و اشقیا و به شهادت رسیدن یاران و خانواده نزدیک امام حسین از قبیل حربن ریاحی ، علی اکبر(ع) ، قاسم، حضرت ابوالفضل العباس(ع) و امام حسین(ع) و ادای مراسم نماز ظهر عاشورا به پایان می رسد. این مراسم معمولاً از صبح شروع می شود و تا ساعت ۳-۴ بعدازظهر ادامه پیدا می کند. در میانه تعزیه برای رفع خستگی تماشاگران نذر و احسان از طرف مردم توزیع می شود و بعد هم نهار در منازل کسانی که احسان می دهند صرف می شود.
تعزیه نوعی نمایش ملی و مذهبی است که توجه بیشتر به آن ضروری است. تعزیه از دیدگاه نمایشی دارای ویژگیهای ممتازی است و از لحاظ صحنه آرایی ، متنهای نمایشی ، دکور ، لباس، موسیقی و عوامل مختلف صحنه ای و … قابل بررسی های علمی است. نمایش به شکل جدید این نوع نمایش در آذربایجان و تبریز زودتر از بقیه مناطق ایران به وجود آمده است. اولین متن ها و اجراهای نمایش در این منطقه به عهد ناصرالدین شاه قاجار برمی گردد. این نوع نمایش در آذربایجان هم تاریخ پرفراز و نشیبی را طی کرده است و هم در وضعیت مختلف سیاسی و اجتماعی اهمیت ویژه ای داشته است و حاکمان وقت مطابق سیاستهای خود با آن برخورد کرده اند. اطلاعات دقیق تر در خصوص این نوع نمایش در آذربایجان در ابتدای این بخش آمده است.
برگرفته از کتاب : سیر تطور هنر در آذربایجان (نقاشی، خوشنویسی، نمایش و موسیقی) ، روح الله عباس خانی ، انتشارات صدا وسیمای جمهوری اسلامی (سروش) ، چاپ اول سال ۱۳۸۲ شمسی