هنر ما را به گونه اي رويايي از درد هستي رها مي سازد.
خانه » فرهنگ » مطبوعات » نشریه ارمنی ‏زبان آراود در گذر زمان / آرپی مانوکیان
1805 بازدید

نشریه ارمنی ‏زبان آراود در گذر زمان / آرپی مانوکیان

نشریه آراود

در نوشتار زیر کوشیده‏ ایم، تاریخ شکل‏ گیری و حیات نشریه مهم و تأثیرگذار ارمنی ‏زبان آراوُد۲ را که در تبریز به چاپ می‏ رسید ، به رشتۀ تحریر در آوریم. از آنجایی که این نشریه در دورۀ مشروطه‏ خواهی ایرانیان به وجود آمد و در اصل، به نوعی نماد مبارزات معنوی ارمنیان تبریز در جهت تحقق آرمان ‏های مشروطیت بود لذا با بیان وضیعت فرهنگی و سیاسی تبریز در این دوره، به صورت موجز، سعی کرده‏ ایم اطلاعاتی دقیق‏ تر در اختیار خواننده قرار دهیم و البته، از بیان تاریخ مفصل حوادث دوران مبارزات مشروطه ‏خواهی در تبریز خودداری کرده ‏ایم. لازم به ذکر است طی بررسی و تألیف نوشتار تحقیقی حاضر با کمبود شدید منابع و مدارک رو به رو بودیم که بخشی از این کاستی‏ ها را از طریق مصاحبه با فردی آگاه در این زمینه جبران کردیم.

ارمنیان تبریز و مهد فرهنگ و اندیشه

هایراپت بانیریان سردبیر نشریه آراوِد به همراه خانواده اش

هایراپت بانیریان سردبیر نشریه آراود به همراه خانواده اش

تبریز از کهن‏ ترین شهرهای ایران است اما تاریخ بنای آن مشخص نیست. گروهی از مورخان بنای اولیۀ آن را به خسرو (۲۲۲ – ۲۳۸م)، پادشاه ارمنستان، که با اردوان پنجم (۲۱۶- ۲۲۴م)، از سلاطین اشکانی، معاصر بوده، نسبت می ‏دهند. عده ‏ای دیگر از تاریخ ‏نگاران بنای آن را در دورۀ ساسانیان دانسته‏ اند و برخی دیگر نیز بر این باورند که تبریز به فرمان زبیده، زوجۀ هارون الرشید، بنا شده است.

زمانی که مسلمانان آذربایجان را فتح کردند تبریز قریه ‏ای بیش نبود و در دوره های بعد، به سوی آبادانی و پیشرفت گام نهاد۳ چنانکه در دورۀ ایلخانان مغول، به منزلۀ پایتخت این دولت رونقی فراوان یافت و ابنیۀ بسیاری از جمله مسجد، مدرسه و کتابخانه در آن بنا کردند.۴ در دوره ‏های بعد و در زمان حکومت شاه اسماعیل اول، مؤسس سلسلۀ صفوی، تبریز ضمیمۀ قلمرو ایران شد و البته، در این دوره بارها مورد هجوم ارتش عثمانی قرار گرفت تا اینکه بار دیگر شاه عباس اول آن را به تصرف درآورد.۵

در دوران قاجاریه، آغا محمد‏خان تبریز را، که در تصرف حاکمی محلی بود، ضمیمۀ قلمرو خویش ساخت و جانشین او، فتحعلی ‏شاه، حاکمی برای آن مشخص کرد و به این ترتیب، تبریز به کانون اصلی فعالیت ‏های ایرانیان تبدیل شد. عباس میرزا، ولی‏عهد فتحعلی ‏شاه، در این شهر اقامت گزید و برنامۀ نوسازی ارتش ایران را شروع کرد. او در تبریز کارخانۀ توپ‏ریزی و اولین مطبعه را دایر ساخت و از همین زمان تبریز مقر ولی‏عهد ایران شد.

در دوران سلطنت ناصر الدین شاه و به ویژه، در عصر صدارت امیر کبیر، تبریز از لحاظ فرهنگی بسیار پیش‏رفت کرد. احداث شبکۀ تلگراف و ایجاد چاپخانه‏ هایی در تبریز، که منجر به انتشار اولین نشریات در این شهر شد، از جمله فعالیت‏ های مهم فرهنگی بود که سبب اشاعۀ افکار و اندیشه‏ های نو و بدیع در این شهر شد.۶

تبریز در اواخر قرن نوزدهم به صورت کانونی برای فعالیت‏ های فرهنگی درآمد. در این زمان، بیشتر جمعیت ارمنیان آذربایجان در این شهر سکونت داشتند. تبریز شهری با کوچه‏ های تنگ و پیچ در پیچ و خانه ‏هایی یک طبقه بود که لیل‏ آباد و قلعه۷ دو محلۀ ارمنی‏ نشین آن محسوب می‏ شدند. بیشتر ساکنان محلۀ لیل آباد را پیشه‏ وران تشکیل می ‏دادند و مردم آن اغلب در فقر و تنگدستی به سر می‏ بردند. در این محله، کلیسایی با یک مدرسۀ کوچک وجود داشت و البته، مکتب ‏خانه‏ ای هم بود که زنی به نام ننه باجی آن را اداره می ‏کرد. محلۀ قلعه خاص ثروتمندان و توانگران بود. خلیفه ‏گری ارمنیان آذربایجان، کلیساها و مدارس مهم، مرکز فعالیت برخی از احزاب ارمنی۸ و همچنین، کنسولگری کشورهای خارجی در این محله قرار داشت. فاصلۀ بین فقرا و ثروتمندان ارمنی بسیار فاحش و مشهود بود. ثروتمندان زندگی پر زرق و برقی داشتند و به طور عمده، با حکومت مرکزی نیز در ارتباط بودند.۹

تبریز مرکز حوزۀ خلیفه‏ گری ارمنیان آذربایجان محسوب می ‏شد که قدیمی‏ ترین خلیفه‏ گری ارمنیان ایران بود. این خلیفه‏ گری در صحن کلیسای حضرت مریم، که قدیمی‏ ترین کلیسای تبریز است و در ۱۱۶۰ش/۱۷۸۲م ، در محلۀ قلعه، ساخته‏ شده، قرار داشت که البته، در سال‏های بعد تغییر مکان یافت.۱۰

بعدها، در جوار کلیسای مذکور، چاپخانه ‏ای نیز احداث شد که نخستین چاپخانۀ تقریباً مجهز ارمنیان تبریز بود. دو چاپخانۀ دیگر؛ یعنی، بان‏ور و پاروس نیز، که هر دو در محلۀ ارمنی‏ نشین قلعه قرار داشتند، در سال‏های بعد به دست ارمنیان ایجاد شدند.۱۱

اولین مؤسسات فرهنگی و مدارس مختلف از ۱۲۱۴ش/۱۸۳۶م فعالیت خود را آغاز کردند. نخستین مدرسۀ پیشرفته ارمنیان تبریز در۱۲۳۲ش/۱۸۵۴م ایجاد شد و انجمن‏های فرهنگی و خیریۀ ارمنیان این ناحیه نیز از ۱۲۶۹ش/۱۸۹۱م و با خدمات مردمی فعالیت‏ های خود را آغاز کردند. سپس، مدارس متعددی در تبریز به دست ارمنیان ایجاد شد که در این میان دو مدرسۀ دخترانه نیز وجود داشت. این مدارس را خود ارمنیان اداره می ‏کردند و بیشتر معلمان آنها فارغ التحصیلان دانشگاه‏ های معتبر قفقاز، روسیه و اروپا بودند.۱۲

با آغاز فعالیت ‏های مشروطه‏ خواهی در ایران تبریز به کانون مهم و با ارزش این مبارزات تبدیل شد. روزنامه‏ نویسی در تبریز، که از مدت‏ها پیش و از زمان صدور فرمان مشروطیت آغاز شده بود، قدم به مرحلۀ جدیدی گذاشت. انجمن مشروطه ‏خواه تبریز روزنامۀ انجمن را منتشر ساخت و روزنامه ‏های دیگری چون آذربایجان، امید، آزاد و اتحاد ملی و چند روزنامۀ دیگر نیز انتشار یافتند که بعد از چند شماره به دلایل مختلف انتشار آنها متوقف شد.۱۳

در همین زمان، وضعیت نامتعادل سیاسی قفقاز و ارمنستان غربی، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، سبب مهاجرت شماری از ارمنیان ساکن این نواحی به آذربایجان و به خصوص، شهر تبریز شد. این مهاجران، که اکثراً فارغ ‏التحصیلان دانشگاه‏های مهم حوزۀ قفقاز و روسیه و حتی اروپا بودند و برخی از آنها در جریانات و احزاب سیاسی شکل گرفته در قفقاز حضور مستقیم و موثر داشتند، سبب ورود افکار و اندیشه‏ های خاص و بدیعی شدند که به زودی بر جمعیت ارمنیان ساکن این ناحیه (آذربایجان) تأثیر گذاشت و سبب به وجود آمدن موجی نو و بدیع از روشنفکران و متفکران ارمنی شد که برخی از آنها بعدها به منزلۀ فعالان و مؤسسان مطبوعات ارمنی قدم به عرصۀ خدمات فرهنگی گذاشتند.

از سوی دیگر، تأسیس دانشگاه‏ها و دانشسراهای عالی ارمنی‏زبان در ارمنستان و قفقاز سبب مهاجرت شماری از ارمنیان آذربایجان به این نواحی به منظور کسب تحصیلات عالیه شد. برخی نیز، که از توانایی مالی بیشتری برخوردار بودند، در دانشگاه‏ های معتبر اروپایی و حتی ایالات متحده مشغول به تحصیل شدند. این عده پس از اتمام تحصیلات و بازگشت به وطن، در کنار جمعیت قبلی، جریانی عظیم و منسجم تشکیل دادند که تأثیری فراوان در رونق و پیش‏رفت فرهنگ روزنامه ‏نگاری در میان ارمنیان تبریز داشت و به ویژه، در دورۀ مبارزات مشروطه ‏خواهی تبریز در این عرصه بسیار فعالانه ظاهر شد.

به این ترتیب، ارمنیان تبریز، که از مدت‏ها پیش کار چاپ نشریات را آغاز کرده بودند، در دورۀ مشروطه ‏خواهی این فعالیت را به صورتی جدی‏ تر ادامه دادند به ویژه اینکه برخی از احزاب ارمنی در این راه قدم ‏هایی محکم و بدیع برداشتند از جمله حزب داشناکسوتیون،۱۴ که همکاری خود را با نهضت مشروطه ‏خواه تبریز و به خصوص، گروه مبارزان ستارخان آغاز کرده بود. برخی از نشریات این دوره به دست اعضای این حزب و به منظور ایجاد جریان فکری خاص درمیان ارمنیان و در راه تحقق مبارزات مشروطه ‏خواهی ایران شکل گرفت.۱۵

آراود در آغاز شکل‏ گیری

از اواخر ۱۲۸۵ش/ ۱۹۰۷م گروه‏های مختلف حزب ارمنی داشناکسوتیون همکاری خود را با گروه‏های مشروطه‏ خواه آذربایجان، به‏ ویژه، با گروه مبارزان ستارخان آغاز کردند. در ابتدا، این همکاری بیشتر در زمینۀ نظامی و شرکت مؤثر در نبردهای تبریز و سایر نقاط آذربایجان به منظور سرکوبی نیروهای حامی محمد علی شاه صورت می‏ گرفت۱۶ اما پس از مدتی، کمبود نشریه ‏ای برای بیداری و فراخوان هرچه بیشتر ارمنیان آذربایجان و به ویژه، شهر تبریز کاملاً احساس شد. از سوی دیگر، ارمنیان مقیم آذربایجان تنها می ‏توانستند از طریق برخی نشریات فارسی‏ زبان اطلاعات مربوط به مبارزات مشروطه‏ خواهی را پی‏گیری کنند.۱۷ این در حالی بود که گروه ‏های مختلف ارمنی نیز در کنار مبارزان مشروطه‏ خواه ایران در جبهه‏ های جنگ مشغول نبرد بودند و همواره، اخبار مربوط به آنها در نشریات مذکور ناقص و بسیار محدود به چاپ می ‏رسید. به این ترتیب، به منظور جبران این کاستی تعدادی از اعضای حزب داشناکسوتیون تصمیم به انتشار نشریه‏ ای ارمنی‏ زبان در تبریز گرفتند.۱۸

در تابستان ۱۲۸۵‏ش/۱۹۰۷م هایراپت بانیریان،۱۹ از معلمان مدارس ارمنی تبریز و از اعضای حزب داشناکسوتیون، که برای دیدار اقوامش به رستوف سفر کرده بود، با چند نشریۀ ارمنی ‏زبان، که حوادث مربوط به مبارزات ارمنیان را در نقاط مختلف به ویژه حوزۀ قفقاز و ارمنستان شرقی تجزیه و تحلیل و چاپ می ‏کردند، آشنا شد. او در مدت اقامت سه ماهۀ خود در رستوف با روند چاپ و انتشار این نشریات آشنایی یافت و چندین مقاله نیز دربارۀ ارمنیان و وضیعت سیاسی و اجتماعی ایران به رشتۀ تحریر در آورد. بانیریان در اول پاییز در سمت مدیر مدرسۀ ارمنیان هایکازیان ـ تامرازیان به تبریز بازگشت و در حین خدمت در این مدرسه با یکی از معلمان آن، سامسون قالاچیان، ارتباطی نزدیک برقرار ساخت. قالاچیان تجربیاتی فراوان در امر انتشار چندین نشریه در قفقاز داشت و مدتی سردبیری دو نشریه مهم ارمنی‏ زبان یرگیر۲۰ و ژاماناک۲۱ را ، که هر دو در قفقاز به چاپ می ‏رسید، عهده ‏دار بود. علاوه بر قالاچیان در میان معلمان این مدرسه چهره ‏های فرهنگی دیگری نیز بودند که غالب آنها تجربیاتی در امر نویسندگی داشتند. به این ترتیب، هستۀ اولیۀ شکل‏ گیری نشریه ‏ای در تبریز با استفاده از تجربیات این افراد به وجود آمد.

در اواسط ۱۲۸۷‏ش/ ۱۹۰۹م، با موفقیت‏ هایی که گروه‏ های مبارز مشروطه‏ خواه در آذربایجان به دست آوردند زمینۀ مناسب برای فعالیت ‏های فرهنگی نیز فراهم شد. به این ترتیب، فکر ایجاد نشریه ‏ای ارمنی ‏زبان، که از مدت‏ها پیش در اذهان برخی از چهره ‏های مهم فرهنگی و سیاسی شکل گرفته بود، به ثمر نشست۲۲ و سرانجام گروهی از شخصیت‏های سیاسی حزب داشناکسوتیون با همراهی برخی متفکران و روشنفکران ارمنی در اولین نشست خود برای ایجاد نشریه‏ ای ارمنی‏ زبان تصمیم به چاپ و انتشار هفته ‏نامه ‏ای گرفتند که به پیشنهاد بانیریان عنوان آراوُد را برای آن‏ بر‏گزیدند.

گروه هیئت تحریریۀ این نشریه را باغداسار ملیک باغداساریان، آواک ملیک آبراهامیان، سیمون میرزایان، هایراپت بانیریان و هوسپ هوانسیان۲۳ تشکیل می ‏دادند که مسئولیت اداره و توزیع نشریه مذکور را نیز برعهده داشتند.۲۴

از آنجا که امکانات مالی برای چاپ و انتشار نشریه بسیار محدود بود تصمیم گرفتند اولین شماره‏ های آراود، در چاپخانه ‏ای موسوم به بان‏ور۲۵ که مجهز به یک دستگاه چاپ دستی قدیمی بود و در ساختمان فردی به نام سارگیس در اوهانیان در محلۀ ارمنی‏ نشین قلعه قرار داشت، منتشر سازند. مسلماً کار چاپ و انتشار به کندی پیش می‏ رفت اما هیئت تحریریه همۀ توان خود را برای انتشار اولین شمارۀ آراود با تحمل سختی‏ های فراوان به کار بستند.۲۶

در ۲۶ مرداد ۱۲۸۷ش/ ۱۶ آگوست ۱۹۰۹م سرانجام پس از تحمل شبی سخت و طولانی اولین شمارۀ آراود با عنوان هفته ‏نامۀ ادبی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی منتشر شد. در این شماره، تقریباً همۀ اعضای هیئت تحریریه مقالاتی تألیف کرده بودند که بیشتر آنها شامل موضوعاتی دربارۀ اهداف هفته‏ نامه و وضیعت سیاسی و اجتماعی جامعۀ ایرانیان ارمنی می ‏شد. قیمت هفته ‏نامه چهار شاهی بود و خود اعضای هیئت تحریریه آن را توزیع می ‏کردند و در اختیار خوانندگان قرار می ‏دادند.۲۷

در بخشی از سرمقاله اولین شمارۀ آراود دربارۀ اهداف و رسالت این نشریه چنین آمده است :

«آراود با دست‏هایی به‏ هم پیوسته و استوار به سوی آنچنان روشنایی‏ ای پیش می ‏رود که در پرتو اشعه ‏های سوزناک آن هرگونه استبداد سیاسی و اقتصادی از بین خواهد رفت. این نشریه متعهد می ‏شود که در راه دستیابی به آرمان‏های والای خود همواره جانب صداقت و راستی را رعایت کند و در این راه خواهان همیاری و همکاری هر چه بیشتر آحاد ایرانیان ارمنی است».۲۸

آراود در مسیر تحولات

هفته‏ نامۀ آراود پس از انتشار چند شماره با مشکلات فراوان مالی روبرو شد. قابل ذکر است تمامی افرادی که در فرآیند انتشار آراود حضوری موثر داشتند به صورت افتخاری و بدون هیچ گونه چشم داشت مالی به فعالیت در این نشریه می‏ پرداختند و حتی بخشی از هزینه ‏های آن با کمک‏ های مادی همین افراد، که بیشتر آنها معلمان مدارس ارمنی تبریز بودند، و از حقوق اندک آنان، تأمین می ‏شد.

در شهریور (سپتامبر) اولین سال انتشار هفته‏ نامۀ آراود، در حالی که پنج شماره از آن منتشر شده بود، در دومین جلسۀ هیئت تحریریه پیشنهادی از سوی برخی از اعضای حزب داشناکسوتیون حاضر در این هیئت مطرح شد که مورد بحث فراوان قرار گرفت. پیشنهاد مذکور عبارت بود از تبدیل هفته‏ نامۀ آراود به منزلۀ ترجمان رسمی حزب داشناکسوتیون در تبریز و نظم بخشیدن به روند انتشار آن.

پس از بحث و گفتگوهای فراوان این پیشنهاد مورد موافقت اعضای حاضر در جلسه قرار گرفت و هیئت تحریریه‏ ای مرکب از سارکیس آراراتیان و کاراپت بیونیان، که هر دو از قفقاز به تبریز مهاجرت کرده بودند و گاسپار هاکوپیان، از اهالی قره ‏داغ، با حضور مؤثر هوسپ هوانسیان و هایراپت بانیریان شکل گرفت. بانیریان به منزلۀ سردبیر هفته ‏نامۀ آراود می ‏بایست شمارۀ ششم این نشریه را به امضا می ‏رساند. همچنین مقرر شد از آن پس هفته‏ نامۀ مذکور در چاپخانۀ خلیفه‏ گری ارامنۀ تبریز، که دارای دستگاه چاپ تقریباً مجهزی بود، منتشر شود.

آراود

نشانه نوشتار نشریۀ آراوُد در ۱۹۰۹م

آراود

نشانه نوشتار نشریۀ آراوُد در ۱۹۱۱م

تبدیل هفته ‏نامۀ آراود به ترجمان رسمی حزب داشناکسوتیون تحولات چشمگیری در آن پدید آورد و در اندک زمانی، موفق شد روشنفکران و نویسندگان بزرگ ارمنی را از اقصی نقاط ایران و حتی فراسوی مرزهای آن به سوی خویش جذب کند.

ستون‏ های آراود مسائل مختلف ادبی، سیاسی، اجتماعی و حوادث روز را به خود اختصاص می ‏داد. بخش مربوط به موضوعات سیاسی، که هوسپ هونسیان آن را اداره می ‏کرد، بسیار پر بار بود.۲۹ در این بخش، معمولاً خود هوانسیان مقالاتی را که از روزنامه‏ های فارسی‏ زبان ترجمه می‏ کرد به چاپ می ‏رساند و البته، تعدادی از نویسندگان ارمنی نیز او را یاری می‏ کردند که از آن میان باید به سامسون تادئوسیان۳۰ و آرام آقابیگیان، که در سلماس اقامت داشتند، و آسادور تامرازیان، از اهالی مازندران، که مقالاتی مهم دربارۀ اوضاع سیاسی این ناحیه می ‏نوشت، اشاره کنیم. بخش ادبی نیز اغلب با اشعاری از سیمون میرزایان، از شاعران گران‏قدر جامعۀ ایرانیان ارمنی، ارائه می ‏شد.۳۱

در دوران مبارزات مشروطه ‏خواهی تبریز و در زمانی که نبردهای مبارزان مشروطه‏ خواه۳۲ به اوج خود رسیده بود، هفته‏ نامۀ آراود تنها روزنامۀ ارمنی ‏زبان تبریز بود که از طریق خبرنگاران خود اخبار مربوط به حوادث مهم را دریافت و منتشر می‏ کرد. اکثر این خبرنگاران متصدیان تلگراف ‏خانه ‏های شهرهای مختلف بودند. از جملۀ آنها باید به آرسن خان مارکاریان اشاره کنیم که اخبار مهم سیاسی و اتفاقات تهران را در اسرع وقت و برای چاپ در هفته‏ نامۀ آراود از طریق تلگراف به تبریز ارسال می ‏کرد. به این ترتیب، هفته ‏نامۀ آراود گام در راه ترقی نهاد و در ۱۲۸۸ش/۱۹۱۱م با تلاش‏های هیئت تحریریه صاحب چاپخانه ‏ای اختصاصی و بسیار مجهز شد و از آن پس، به صورت نشریۀ سه روزانه به کار خود ادامه داد اما به زودی اتفاقاتی در تبریز روی داد که فعالیت آراود را با مشکل مواجه ساخت.۳۳

در اوایل همان سال، سرانجام نیروهای مشروطه‏ خواه تبریز موفق به شکست قوای حامی محمد علی شاه شدند و محمدعلی شاه نیز خواسته ‏های آنان را پذیرفت. با شکست محمدعلی شاه روس ‏ها برای حفظ منافع خود و به بهانه ‏های مختلف وارد آذربایجان شدند. ورود روس‏ها به تبریز وضعیتی سخت و دشوار برای مبارزان و روشنفکران این شهر به وجود آورد. روس‏ها خیلی زود فعالیت انجمن‏ های مختلف تبریز را ممنوع و بسیـاری از شخصیـت ‏‏های فرهنگی و مبارز را دستگیر کردند و حتی شماری از آنان را به دار آویختند.۳۴ آنان پس از مدتی فعالیت برخی از نشریات را نیز زیر نظر گرفتند و ادامۀ انتشار آنها را با مشکل مواجه ساختند.۳۵

هنگام ورود روس‏ ها به تبریز صد و سی و دومین شمارۀ آراود آماده چاپ بود اما امکان چاپ و انتشار آن وجود نداشت. اکثر کارگران چاپخانه به دلیل فضای رعب و وحشتی که در اثر ورود روس‏ ها به تبریز ایجاد شده بود کار خود را ترک کرده بودند. از سوی دیگر، برخی از مقالات آراود در شماره‏ های پیشین، که در مخالفت با استعمار و حضور روس‏ ها در ایران نوشته شده بود، به دست شماری از عاملان روس‏ ها ترجمه شد و در اختیار آنان قرار گرفت.۳۶ به این ترتیب، سردبیر و هیئت تحریریه آراود مورد تهدید روس‏ ها قرار گرفتند و البته، تعدادی از آنان نیز مجبور به ترک تبریز شدند. با این شرایط عملاً فعالیت نشریۀ آراود در دسامبر ۱۹۱۱م در تبریز متوقف شد.۳۷

ادوارد براون، در کتاب خود، دربارۀ تاثیر‏گذاری نشریۀ آراود نوشته است:

«نشریۀ آراود به سبب عقاید آزادی‏ طلبی ‏اش تأثیر قابل ملاحظه ‏ای در قفقاز داشت و در نتیجه، ورود آن توسط روس‏ ها به قفقاز و روسیه منع شده بود.»۳۸

آراود در تهران

هوسپ هوانسیان ، سردبیر آراود در تهران

در ۱۲۹۷‏ش/۱۹۱۸م هامبارتسوم بازیل، که در تهران چاپخانه‏ ای به نام مطبعۀ تهران داشت و به تازگی کار چاپ نشریۀ ایران نو را نیز در چاپخانۀ خود عهده ‏دار شده بود، پیشنهاد انتشار نشریۀ آراود را در تهران مطرح ساخت که خیلی زود مورد استقبال واقع شد. به این ترتیب، آراود در تهران به حیات خود ادامه داد و هوسپ هوانسیان و سپس، زورا ساگینیان سردبیری آن را، که به صورت هفته ‏نامه منتشر می ‏شد، به عهده گرفتند اما به سبب پاره‏ ای مشکلات آراود در ۱۲۹۹ش/۱۹۲۰م برای همیشه از ادامۀ حیات پر بار خویش باز ایستاد.۳۹

 

پینوشتها:

۱- آرپی مانوکیان ؛ کارشناس ارشد تاریخ ، محقق و مدرس دانشگاه.

۲- Aravod به معنی سپیده دم.

۳- ابوبکر راوندی، راحت الصدور، به اهتمام محمد اقبال (تهران: علمی، ۱۳۳۲)، ص۱۱۱

۴- حمدالله مستوفی، نزهۀ القلوب، به کوشش محمد دبیر سیاقی (تهران: طهوری، ۱۳۳۶)، ص۷۶

۵- راجر سیوری، ایران عصر صفوی، ترجمۀ کامبیز عزیزی (تهران: مرکز ، ۱۳۷۲)، ص ۳۴ و ۸۴

۶- علی اصغر شمیم، ایران در دوران سلطنت قاجار (تهران: ابن سینا، ۱۳۴۲)، ص ۲۸، ۳۵، ۱۴۲.

۷- این دو محله در میان ارمنیان محلی تبریز به لیل آوا و قالا شهرت داشت.

۸- خانۀ حزب داشناکسوتیون نیز در این محله قرار داشت. نک: آرپی مانوکیان، حزب داشناک و جریان نهضت مشروطه (تهران: رامرنگ، ۱۳۸۳)، ص۱۰۶

۹- آندره آموریان، حماسۀ یپرم، ترجمه هرایر خالاتیان (تهران: جاویدان، ۱۳۵۵)، ص ۱۸ 

۱۰- لینا ملکمیان،کلیساهای ارامنۀ ایران ( تهران: دفتر پژوهش‏ های فرهنگی، ۱۳۸۰)، ص۴۱ و ۴۶

۱۱- مصاحبه با سوریک بانیریان، آرپی مانوکیان، تهران، خرداد و تیر ۱۳۸۷

۱۲- باکور، دیدار از ایران (ایروان: نارِکاتسی، ۱۹۹۶)، ص۱۱

۱۳- احمد کسروی، تاریخ مشروطۀ ایران (تهران: امیر کبیر، ۱۳۷۸)، ص ۲۸۷

۱۴- حزب انقلابی ارمنی داشناکسوتیون در اواخر قرن نوزدهم و در حوزۀ قفقاز به وجود آمد. هدف اصلی این حزب آزادی ارمنستان شرقی از سلطۀ روسیه و رهایی ارمنستان غربی از یوغ امپراتوری عثمانی و ایجاد ارمنستانی واحد بود.

۱۵- مانوکیان، حزب داشناک و جریان نهضت مشروطه، بخش دوم، فصل ۱ و ۲

۱۶- محمدعلی شاه پس از جلوس بر تخت سلطنت با اساس مشروطیت، که فرمان آن به دست پدرش امضا شده بود، مخالفت نمود و پس از چندی مجلس را به توپ بست. این عمل او سبب قیام مبارزان مشروطه‏ خواه ایران شد که تبریز یکی از مهم‏ترین کانون‏ های آن بود.

۱۷- آندره آموریان، داشناکسوتیون در ایران (تهران: آلیک،۱۹۵۰).

۱۸- آندره آموریان، وقایع ‏نگاری حزب ارمنی داشناکسوتیون (آتن: هایکاکان، ۱۹۹۲)، ج۳، ص۲۵۱

۱۹- او از اهالی وان، واقع در ارمنستان غربی، بود و از دوران نوجوانی به گروه‏ های مبارز داشناکسوتیون پیوست. بانیریان پس از اتمام تحصیلات خود در مدرسۀ عالی گئورکیان اجمیادزین به تبریز مهاجرت کرد. مدت‏ها در سمت معلمی و سپس، مدیریت چندین مدرسۀ ارمنی در تبریز و ارومیه فعالیت داشت و همچنین، ریاست اولین انجمن فرهنگی ارمنیان را در تبریز عهده ‏دار بود. بانیریان به سه زبان فرانسه، آلمانی و روسی تسلط داشت و از وی آثار زیادی برجای مانده است. از جملۀ آنها، علاوه بر مقالات فراوانی که برای نشریات مهم ارمنی ‏زبان آن زمان به رشته تحریر در آورده، می‏ توان به ترجمۀ کتاب سویالیسم از زبان روسی اشاره کرد. او پس از توقف فعالیت هفته ‏نامۀ آراود برای تحصیل در رشتۀ دندان‏پزشکی به وین سفر کرد. بانیریان در ۱۹۴۷م در تبریز درگذشت و در مجموعۀ پانتئون قبرستان ارمنیان این شهر به خاک سپرده شد (مصاحبه با سوریک بانیریان).

۲۰-  Yergir به معنی سرزمین.

۲۱- Jamanak  به معنی زمان.

۲۲- هایراپت بانیریان، «خاطرات من»، هایرنیک، ش ۳۱۹ (آگوست ۱۹۱۲).

۲۳- او متولد تبریز بود و تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسۀ آرامیان این شهر به پایان رسانده بود و به زبان فرانسه تسلط کامل داشت. هوسپ هوانسیان علاوه بر فعالیت مطبوعاتی تألیفاتی نیز داشت که از آن جمله باید به ترجمۀ کتاب آیینه و کتاب شرح زندگی یپرم ‏خان اشاره کرد. او در تهران سردبیری هفته‏ نامۀ آراود را عهده‏ دار شد و در دوران جنگ جهانی دوم، مدتی سردبیر روزنامۀ آلیک نیز بود.

غلامحسین صالحیار و دیگران، چهرۀ مطبوعات معاصر (تهران: پرس اجنت، ۱۳۵۱)، ص۱۴۵

۲۴- بانیریان، همان، ش۳۲۱ (نوامبر۱۹۱۲)

۲۵- Banvor

۲۶- همو، «آراود»، آلیک (۱۹۳۶)، ص ۱۸۱

۲۷- همو، «خاطرات من»، ش۳۲۱ (پنج شمارۀ نخست آراود در اندازۀ ۳۲× ۴۲ به چاپ می ‏رسید.)

۲۸- همو، «آراود»، آراود، ش۱ (۱۶ آگوست ۱۹۰۹).

۲۹- از این پس نشریۀ آراود در چهار صفحه و در اندازه ‏های ۳۶× ۵۲ منتشر می ‏شد.

۳۰- سامسون استپان تادئوسیان متولد ناحیه ‏ای در ارمنستان شرقی بود و پس از پایان تحصیلات خود، به تبریز و سپس، سلماس مهاجرت کرد. او خدماتی بی شمار در بخش فرهنگی جامعۀ ارمنیان آذربایجان ارائه کرده که از آن جمله باید به تأسیس چندین مدرسه و انجمن و تلاش وی برای شکوفایی هنر تئاتر اشاره کنیم.

ه. المار، یپرم (تهران: مدرن، ۱۹۶۴م)، ص۱۷۲

۳۱- بانیریان، «خاطرات من»، ش ۳۲۱

۳۲- در کنار مبارزان ایرانی به رهبری ستارخان گروهی از مبارزان ارمنی نیز تحت رهبری حزب داشناکسوتیون حضور داشتند.

۳۳- در این زمان کار چاپ نشریه مذکور را چاپخانۀ امید بر عهده داشت (المار، همان، ص۱۶۶).

۳۴- از جمله شخصیت‏ های مهمی که روس‏ ها به دار آویختند پطرس‏خان، رهبر یکی از گروه‏های نظامی و مبارز مشروطه‏ خواه ارمنی بود.

۳۵- احمد کسروی، تاریخ هیجده سالۀ آذربایجان (تهران: امیرکبیر ۱۳۸۷)، ص۳۶ – ۳۹

۳۶- بانیریان، «خاطرات من»، ش ۳۲۵

۳۷- مصاحبه با سوریک بانیریان، همان.

۳۸- ادوارد براون، تاریخ مطبوعات ایران در دورۀ مشروطیت، ترجمۀ محمد عباسی (تهران: معرفت، بی‏تا)، ج۲، ص ۲۸

۳۹- المار، همان، ص ۱۶۹

 

منابع:

آموریان، آندره. داشناکسوتیون در ایران. تهران: آلیک،۱۹۵۰

آموریان، آندره. حماسۀ یپرم . ترجمۀ هرایر خالاتیان. تهران: جاویدان، ۱۳۵۵

آموریان، آندره. وقایع‏نگاری حزب ارمنی داشناکسوتیون. آتن: هایکاکان،۱۹۹۲، ج۳

المار، ه. یپرم. تهران: مدرن، ۱۹۶۴

باکور. دیدار از ایران. یروان: نارکاتسی، ۱۹۹۶

بانیریان، هایراپت. «آراود»، آراود. ش۱ آگوست ۱۹۰۹

بانیریان، هایراپت.« آراود». آلیک. ۱۹۳۶

بانیریان، هایراپت.«خاطرات من». هایرنیک. ش۳۱۹٫ آگوست۱۹۱۲؛ ش۳۲۱٫ اکتبر۱۹۱۲؛ ش ۳۲۵ فوریه ۱۹۱۳

براون، ادوارد. تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دورۀ مشروطیت. ترجمۀ محمد عباسی. تهران: معرفت، [بی‏تا]، ج۲

راوندی، ابوبکر. راحت الصدور. به اهتمام محمد اقبال. تهران: علمی، ۱۳۳۲

سیوری، راجر. ایران عصر صفوی. ترجمۀ کامبیز عزیزی. تهران: مرکز، ۱۳۷۲

شمیم، علی اصغر. ایران در دوران سلطنت قاجار. تهران: ابن سینا، ۱۳۴۲

صالحیار، غلامحسین و دیگران. چهرۀ مطبوعات معاصر. تهران: پرس اجنت، ۱۳۵۱

کسروی، احمد. تاریخ مشروطۀ ایران. تهران: امیر کبیر، ۱۳۷۸

کسروی، احمد. تاریخ هیجده سالۀ آذربایجان. تهران: امیر کبیر، ۱۳۸۷

مانوکیان، آرپی. حزب داشناک و جریان نهضت مشروطه. تهران: رامرنگ، ۱۳۸۳

مانوکیان، آرپی. مصاحبه با سوریک بانیریان، خرداد و تیر ۱۳۸۷

مستوفی، حمد الله. نزهۀ القلوب . به کوشش محمد دبیر سیاقی. تهران: طهوری، ۱۳۶۶

ملکمیان، لینا. کلیساهای ارامنۀ ایران. تهران: دفتر پژوهش‏های فرهنگی، ۱۳۸۰

فصلنامه فرهنگی پیمان – شماره ۴۵ – سال دوازدهم – پائیز ۱۳۸۷

برچسب ها :
ایمیل شما آشکار نمی شود

نوشتن دیدگاه