میرزا جواد تبریزی ؛ عالم عارف
آیـت الله میرزا جواد تبریزی در سال ۱۳۰۵ شمسی در شهرستان تبریز در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشودند.
تحصیلات علوم جدید تا پایان سال دوم دبیرستان را در همان شهر به آخر رساندند. ایشان به خاطر برخورداری از هوش و استعداد سرشار، از همان زمان طفولیت، مورد توجه خاص اطرافیان قرار گرفت به طوری که هنگام تحصیل مدیران و معلمان وی، تعجب میکردند و اعتقاد داشتند که ایشان از نظر درک مطالب، از استعداد بالایی برخوردار است به همین جهت، همواره او را برای رسیدن به حرفهای خاص مورد تشویق و تحسین قرار میدادند.
اما معظمله به خاطر علاقه زیاد به مکتب غنی اهلبیت (علیهم السلام) و روحانیت شیعه، تصمیم گرفت تا در این مسیر مقدس وارد شود. لذا پس از سپری نمودن تحصیلات جدید، با شوق فراوان و علیرغم مخالفت اطرافیان، به مدرسه طالبیه تبریز روی آورد و در سال ۱۳۲۳ در سن ۱۸ سالگی تحصیل علوم دینی را آغاز نمود و طی چهار سال، مقدمات و مقداری از دروس سطح را در شهر تبریز به پایان رساند.
حضور در حوزه های علمیه
الف) عزیمت به حوزه علمیه قم
آیت الله جواد تبریزی در سال ۱۳۲۷ شمسی شهر تبریز را ترک نمود و وارد حوزه علمیه قم شد. ایشان در قم دوره سطح را به پایان برده و در اوج شکوفایی علم و فقاهت و غنای حوزه وارد درس خارج اساتیدی همچون مرحوم آیت الله العظمی سید محمّد حجت و مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (قدس الله اسرارهما) شدند و همزمان با آن مشغول تدریس کتب سطح نیز گردیدند.
این افاده و استفاده ۵ سال یعنی تا سال ۱۳۳۲ شمسی طول کشید. در طول این مدت، ۴ سال نزد آیت الله رضی زنوزی تبریزی استفاده کامل نمودند و در نزد مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در فقه و اصول بهره لازم را بردند و موفقیت ایشان تا جایی بود که استادشان مرحوم بروجردی (قدس سره) ایشان را به عنوان ممتحن طلاب حوزه، انتخاب نمودند.
معظمله در طول سالیان اولیه اقامت در قم بیشترین تدریس را در مسجد نور مقابل شیخان داشتند که طلاب و فضلاء بسیاری از محضر درسشان فیض میبردند.
ب) عزیمت به نجف اشرف
مرحوم آیت الله جواد تبریزی ، علاقه وافری به ادامه درس و بحث، آن هم از منبع پر فیض علوی (ع) و جوار مرقد مطهر امیر مؤمنان علی(علیه السلام) داشتند.
یکی از آرزوهای ایشان، این بود که به نجف اشرف عزیمت نمایند، امّا به خاطر فقدان امکانات و وجود مشکلات، آرزویی دور مینمود ولی ایشان آنچنان عاشق این سفر بود که از هر فرصتی برای این کار استفاده مینمود.
معظمله روزی در محضر علماء و بعضی از مراجع وقت آن زمان در قم نشسته بودند که بحثی علمی پیش می آید و تنها کسی که به خوبی از عهده جواب برآمدند ایشان بودند که باعث خوشحالی جمع میشود و از ذکاوت و هوش ایشان متعجب میگردند.
در این میان شخص تاجری (حاج یعقوب ایپکچی) که فردی متدین و علاقمند به روحانیت بوده است و در آن مجلس حضور داشته، بعد از اتمام جلسه از استاد می خواهد که قدری صبر کند و سپس بعد از خلوت شدن مجلس با ایشان به صحبت می پردازد و از ایشان می خواهد تا اگر خواست های دارند بفرمایند تا برایشان انجام دهند. حضرت استاد پاسخ میدهند که: “من خیلی علاقه دارم برای ادامه درس و بحث به نجف بروم ولی به دلیل فقدان امکانات نمیتوانم”. آن شخص، امکانات و خرج سفر ایشان را فراهم میکند و حضرت آیت الله العظمی تبریزی بعد از گذشت ۵ سال از حضور در حوزه علمیه مقدسه قم، در سال ۱۳۳۲ شمسی جهت ادامه تحصیلات به نجف اشرف عزیمت نمودند و تا سالها نیز بدون اینکه از شهریه و وجوهات استفاده کنند با امکانات همان شخص، در نجف به درس و بحث پرداختند.
ایشان در نجف اشرف در محضر درس اساتید برجسته و عالی مقام آن زمان حاضر شده و به خوشه چینی پرداختند. اما عمدتاً از افاضات مرحوم آیت الله حاج سید عبدالهادی شیرازی (ره) و مرحوم آیت الله العظمی خوئی (ره) استفاده کردند و در بدو ورود به درس ایشان، توجه استاد را به خود جلب کرد به طوری که به شورای استفتاء معظمله دعوت شدند.
در آن روزگار، حوزه های درس نجف اشرف در اوج شکوفائی و شور و نشاط بود. لذا معظمله با تمام توان و تلاش خود در محضر اساتید حاضر شدند و از موقعیتی که فراهم آمده بود کمال استفاده را نمودند تا به مدارج عالی علم و مقام بلند اجتهاد نائل آمدند.
آیت الله تبریزی ابتدای ورود به نجف اشرف، حجرهای در مدرسه قوام السلطنه شیرازی تهیه کردند و مشغول تدریس مکاسب و کفایه در مسجد خضراء و عمران شدند و روزبه روز بر وسعت حوزه درسیشان افزوده میگردید تا جایی که عده زیادی از فضلاء از محضر درس ایشان استفاده نمودند و با تقاضای آنان، درس خارج استاد تشکیل گردید و شاگردان خویش را از شجر پر ثمر فقه اهلبیت (علیهم السلام) بهره مند گردانیدند.
هنگامی که مرحوم آیت الله تبریزی به نجف مشرف شدند، در حجره آیت الله العظمی شهید میرزا علی غروی (ره) در مدرسه خلیلی مهمان شدند سپس حجرهای در مدرسه قوام نزدیک مسجد طوسی در اختیار معظمله قرار دادند و از ابتدای امر، استاد در درس امام خوئی (ره) شرکت میکردند و درس اصول بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد خضراء بود که در آن زمان بحث در خصوص (هل یجب الفحص فی الشبهات الموضوعیه أم لا) بوده و مرحوم آیت الله تبریزی بعد از اشکال در قسمتی از درس، بحثی با استاد خود آیت الله خویی (ره) میکنند و فردای آن روز آیت الله خویی از یکی از نزدیکان درسشان بنام آقای توحیدی تبریزی سؤال میکند این آقا کیست؟ گفته بود اهل تبریز است و از قم آمده! سیدالخوئی (ره) فرموده بودند این شخص آینده درخشانی دارد! و حضرت استاد همزمان با وفات سید الحکیم به تدریس خارج فقه بر طبق مکاسب و همچنین اصول از اول دوره میپردازند. و بعد از اطلاع آیت الله خویی از شروع درس خارج، ایشان به آیت الله تبریزی تبریک میگوید و مرحوم آقای مشکینی هنگامی که در نجف بودند از آیت الله خویی در خصوص آیت الله تبریزی سؤال کردند که آیت الله خویی در جواب میفرماید: میرزا جواد فاضل و مجتهد مطلق است.
حضرت آیت الله العظمی تبریزی(ره) را میتوان یکی از شاگردان برجسته و مبرز مرحوم آیت الله العظمی خوئی(ره) به حساب آورد که همیشه مورد عنایت و توجه خاص استادشان بودند و در اغلب جلسات علمی خصوصی استادشان نیز شرکت می نمودند و در بحثها و درسها با طرح اشکالات و مطرح کردن فروعات، بر بار علمی محفل می افزودند.
معظمله طرف مشورت آیت الله خوئی(ره) بودند و از اصحاب استفتاء به شمار میرفتند و در سفرهایی مثل کوفه و کربلا، نیز ملازم استادشان بودند. این مرجع والا، علاوه بر تدریس و تحقیق در حوزه علمیه نجف، از امر تبلیغ احکام و مسائل دینی مردم نیز غافل نبودند و در ایام تبلیغی و فرصتهای مناسب به نقاط مورد احتیاج تشریف میبردند و به تبلیغ احکام الله میپرداختند و از آنجا که گفتارشان با عمل آمیخته بوده است این تلاشها، اثر بسیار مطلوبی را به جای گذارده است که میتوان گفت ناشی از اخلاق و روش برخورد ایشان با مردم است و میتوان ادعا نمود که ایشان موجب پایه گذاری تشیع در منطقه ای از کرکوک عراق بوده اند به طوری که اکثر مردم آن مناطق بواسطه آشنایی با ایشان به مکتب غنی اهلبیت (علیهم السلام) روی آوردند.
عزیمت به ایران
حضرت آیت الله میرزا جواد تبریزی (ره) پس از گذشت ۲۳ سال حضور دائم و فعال و جدّی در حوزه مقدس نجف اشرف و استفاده و افاده و تحقیق و تدریس و تبلیغ، سرانجام در سال ۱۳۵۵ شمسی به هنگام مراجعت از زیارت سیدالشهداء حسین بن علی (علیهما السلام) به سمت نجف، توسط رژیم بعث عراق دستگیر و به ایران فرستاده شدند.
پس از ورود به ایران، مجدداً به حوزه علمیه قم مشرف و فعالیتهای خود را از سر گرفته و از تمامی وقت خود در مسیر تحقیق و تألیف و بحث و تدریس و تربیت شاگردان استفاده نمودند.
ایشان در طول سالیان دراز تدریس، هزاران طلبه فاضل را به جامعه اسلامی تحویل دادند و در طول این مدت حوزه درس ایشان یکی از شلوغترین حوزههای درسی بود.
روحیات و نکات برجسته اخلاقی
به اعتراف همگان، استاد دارای روحیات و نکاتی بودند درس آموز و جالب که هر طالبی را به خود جلب می کند و محبتش را در دل او می افکند. جهت نمونه چند ویژگی را به عنوان نمونه متذکر می شویم:
الف) تواضع و فروتنی شدید
ایشان با اینکه از نظر علمی و عملی استادی برجسته و بزرگوار بودند ولی در عین حال با عموم افراد بخصوص شاگردان خود با کمال تواضع، برخوردی پدرانه داشتند. هیچگاه دیده نشد که در پاسخ به اشکال کسی، او را بکوبند یا از دادن پاسخ، شانه خالی کنند بلکه با گفتن “من در خدمت شما هستم” او را به نقد و اشکال تشویق میکردند. خلاصه آنکه بین استاد و شاگردانش روابطی عاطفی حکمفرما بود و اگر وقت داشتند گاهی به منزل شاگرد خود نیز میرفتند و اگر خبر پیدا میکردند که یکی از آنها مشکل دارد در صدد رفع مشکل برمی آمدند و از هرگونه مساعدتی دریغ نمی ورزیدند و متقابلاً شاگردان هم با شناختی که از استاد داشتند، وی را الگوی اخلاقی و پدر خود می دانستند. مرحوم استاد با کمال تواضع، هر روزه حتی روزهای تعطیل و جمعه تا نزدیک ظهر در منزل جوابگوی مسائل علمی طلاب و فضلاء بودند.
ب) بی توجهی به ظواهر دنیوی
مرحوم آیت الله جواد تبریزی با اینکه در این موقعیت، میتوانستند از امکانات بسیاری استفاده نمایند اما در عین حال از کمترین آن بهره میبردند و از نظر منزل و امکانات رفاهی به اقل ضرورت اکتفا می نمودند و کمترین بهره شخصی را از وجوهات و سهم مبارک امام (علیه السلام) میبردند. حتی از اینکه با وجوهات به زیارت ثامن الائمه حضرت رضا (علیه السلام) مشرف شوند امتناع داشتند. ایشان مایل به هیچگونه تشریفات و تجملات و نام و عنوان نبودند و به جرأت میتوان گفت، خود ایشان قدمی برای مطرح شدن و مرجعیت برنداشتند. رضایت به انتشار عکس خود ندادند و حاضر به مصاحبه در مورد معرفی خودشان و بیان زندگی خود نشدند.
مکرراً از مناطق مختلف داخل و خارج از کشور جهت مصاحبه و معرفی ایشان و درج در مجلات و روزنامه ها مراجعه می نمودند اما ایشان حاضر نبودند وقت خود را صرف این کارها نمایند و می گفتند “من معذور هستم”. بدون هیچ تکلفی، پیاده هر روز به درس رفته و به منزل باز می گشتند و گاه، مسافت طولانی را پیاده طی می نمودند و با اینکه حدود ۲۰ سال بود که صاحب رساله توضیح المسائل بودند و به معنی واقعی مجتهد و مرجعی قوّی و دقیق بودند، ولی هیچگاه در پی تبلیغ از خود نبودند. در مصرف نمودن سهم مبارک امام (علیه السلام) دقت کافی را به خرج میدادند تا بجا صرف گردد. سالیان دراز بود که ایشان در فصل تابستان و گرمای طاقت فرسای قم، همچنان در منزل به سر می بردند و از رفتن به جاهای خنک امتناع داشتند همانگونه که در ایام جنگ تحمیلی و موشکباران شهر مقدس قم نیز ایشان حاضر به ترک منزل و شهر نشدند و میفرمودند:
“چرا باید عدهای زیر موشک باشند و ما راحت باشیم؟” زمانی که این شهر مقدس مورد هجوم وحشیانه موشکها و هواپیماهای دشمن قرار گرفته بود، چندین بار مقارن برگذاری درس معظمله، این حملات انجام گرفت ولی ایشان کرسی درس را ترک ننموده و در همان حال، به تدریس ادامه دادند.
هنگامی که مسئولین شهر از حضور ایشان در شهر قم (با وجود بمباران شدید و خالی شدن شهر) مطلع شدند تصمیم گرفتند که سنگرهایی از پیش ساخته شده را به بیت ایشان منتقل نمایند که معظمله موافقت ننمودند.
بارها مشاهده شد که در هنگام حمله رزمندگان اسلام بر کفر، مشغول دعای توسل هستند و طبق نقل نزدیکانشان، در آن موقعیت، حال استاد به گونهای منقلب بود که کسی جرأت نمیکرد با ایشان سخن بگوید. علاقه ایشان به رزمندگان، فوق العاده بود و در محافل مختلف از آنها به عنوان بهترین انسانهای روی زمین نام میبردند. لذا با توصیه ایشان، تعداد زیادی از شاگردانشان در جبهه های نور علیه ظلمت شرکت جستند و عده ای نیز به فیض شهادت نائل آمدند.
در یکی از سالهای جنگ تحمیلی قبل از فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، در آخرین روز درس، سخنرانی مهمّی ایراد فرمودند که سوابق کثیف صدام و حزب بعث و اهداف آنها را بیشتر روشن نمود و همان زمان از صدای جمهوری اسلامی پخش گردید و تأثیر بسزایی هم بر جای گذاشت.
ج) خضوع و خشوع در عبادت
ایشان در نماز و سایر عبادات، خضوعی خاص داشتند همانطور که در هنام ذکر مصائب اهلبیت (علیهم السلام) مخصوصاً حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) نیز حال خوشی داشتند و باران اشک از دیده هایشان روان بود. بسیار رقیق القلب و سریع البکاء بودند. در تمام ایام سوگواری و پنجشنبه هر هفته در منزل، اقامه عزا می نمودند که این مجالس از معنویت خاصی برخوردار بود.
د) علاقه و اشتیاق شدید به تحقیق و تدریس
یکی از ویژگیها و امتیازات ایشان که میتوان گفت کم نظیر است، جدیت و تلاش بی وقفهای بود که همگان را به تعجب وا میداشت. این خصیصه از بدو تحصیل و سالیانی دراز قبل، در ایشان به چشم میخورد. اهل منزل بارها در دوران تحصیل و تدریس اشان، مشاهده کرده بودند که استاد شبانگاه به مطالعه پرداخته اند و با صدای مؤذن که اذان صبح را میگفته است سر از کتاب و قلم برداشته اند.
همدوره ای های ایشان میگویند: “همواره استاد در حال مطالعه بودند و هیچگاه در جلسات و مهمانی ها شرکت نمیکردند بلکه وقتشان منحصراً صرف امور علمی میگشت، چه در نجف و چه قبل از آن که در قم و در حجره بودند.” خود ایشان گاهی میفرمودند: “من چهل سال است که معنای تعطیلی را نفهمیده ام.”
این مرجع عالیقدر حاضر نبودند که لحظه ای را هدر دهند و تمام ساعات عمرشان وقف تلاش علمی بود و این سیره تمام مدت حیاتشان بود. همانگونه که در نجف اشرف از رفتن به هر گونه مجلس و برنامه ای خودداری می ورزیدند و حتی بعد از درس چهارشنبه، گاهی تا شنبه از منزل بیرون نمی آمدند و مشغول نوشتن و تحقیق بودند.
هـ) نظم
یکی از خصوصیات و اوصاف سازنده ای که در موفقیت استاد مرحوم نقش اساسی داشت، نظم و برنامه ریزی دقیق ایشان بود که در طول عمر پر برکت وی همواره مورد عمل بود به طوری که تمام کارهایشان دارای وقت مخصوص و معین بوده و هیچگاه مشاهده نشد که وقت خود را صرف امور خارج از برنامه علمی و درسی نمایند و از این طریق، کمال استفاده را از اوقات خود مینمودند.
آثار
- ارشاد الطالب (تعلیقه چهار جلدی بر مکاسب محرمه شیخ اعظم انصاری “ره”)
- اسس القضاء والشهادات
- طبقات الرجال که بحث وسیع رجالی است
- تکمله منهاج الصالحین و تعلیقه بر آن
- رساله توضیح المسائل
- مسائل منتخبه
- مناسک حج
- حاشیه عروه الوثقی
- حاشیه بر وسیله مرحوم آیت الله اصفهانی “ره”
- حدود
- فی علم الاصول
- فی علم الفقه
- شرح کفایه الاصول
- صراط النجاه در ۶ جلد
- قصاص
- التهذیب در احکام حج
- الأنوار الالهیه فی المسائل العقائدیه
- رساله احکام بانوان
- رساله احکام نوجوانان و جوانان
- استفتائات جدید
وفات
چراغ عمر میرزا جواد تبریزی پس از ۸۲ سال نورافشانى، در شب ۲۷ شوال سال ۱۴۲۷ ه. ق در شهر مقدس قم خاموش گشت و جهان از فیض وجود این عالم گرانمایه محروم شد و در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه(علیها السلام) کنار قطعه بزرگان و مفاخر مذهب آرامید.