محمد میرزا ، سومین پادشاه قجری تبریزی
نام کامل: محمدمیرزا
تولد: ۱۴ دی ۱۱۸۶ در تبریز
مرگ: ۱۴ شهریور ۱۲۲۷ در تجریش
پیش از: ناصرالدین شاه
پس از: فتحعلی شاه
همسر: مهد علیا
پدر: عباسمیرزا
مادر: آسیه خانم
فرزندان: ناصرالدین شاه, عباس میرزا, محمدتقی میرزا, عبدالصمد میرزا, عزتالدوله, عزیزالدوله, عفتالدوله, احترامالدوله
آغاز پادشاهی
بعد از مرگ عباس میرزا، فتحعلی شاه قاجار با این که فرزندان بسیاری داشت به دلیل علاقه اش به عباس میرزا، فرزند او محمد میرزا را به ولیعهدی انتخاب کرد و او به آذربایجان رفت و در تبریز در جایگاه خاصهٔ ولیعهدهای ایران در زمان قاجاریه به تخت نیابت سلطنت تکیه زد. محمد میرزا پس از مرگ پدربزرگ خویش فتحعلی شاه به کمک قائم مقام دوم در تبریز به نام محمد شاه قاجار به تخت سلطنت نشست و به همراهی سفیران انگلیس و روس و سپاهی مجهز به توپ خانه به تهران رفت.
هنگامی که خبر مرگ فتحعلی شاه به گوش پسران و نزدیکان او رسید، هر کدام به سودای سلطنت در گوشهای از ایران قیام نمودند. علی میرزا ظل سلطان تهران را فتح کرد و با نام «عادلشاه» به تخت پادشاهی نشست. از طرف دیگر حسینعلیمیرزا فرمانفرما در فارس و اصفهان، و شجاع السلطنه در شیراز علم طغیان بر افراشتند و مدعی پادشاهی شدند.
دو برادر محمد شاه در اردبیل زندانی بودند، از آن جایی که از عاقبت کار ایشان میهراسید، آن دو را که جهانگیر میرزا و خسرو میرزا نام داشتند نابینا نمود و به جنگ شجاع السلطنه حاکم فارس رفت و او را پس از مغلوب نمودن، کور کرد. چندی بعد فرمانفرما حاکم اصفهان که او نیز شکست خورده و در تهران زندانی بود، بر اثر بیماری در گذشت. علی میرزا ظل سلطان هم که قبلاً از محمد شاه شکست خورده و تسلیم شده بود.
شروع دوره ۱۴ ساله پادشاهی محمد شاه به دلیل قرار گرفتن فردی دانشمند و سیاستمدار به نام میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی در منصب صدراعظمی، تحول در ادارهٔ امور کشور و حرکت حکومت به سوی استقلال و اقتدار را نوید میداد.
قائم مقام میکوشید سیاست ایران را در برابر دولتهای بیگانه، بر مبنای جلوگیری از سلطهٔ آنان بر ایران تنظیم کند و در داخل نیز با سپردن امور به دست افراد لایق، زمینه را برای اصلاح و بهبود وضع مردم و کشور فراهم سازد. اما دورهٔ او کوتاه بود و سر انجام، کسانی که با وجود او منافع خود را در خطر میدیدند، شرایط را برای برکناری اش آماده کردند. آنها خاطر شاه جوان را مشوش نموده و به او چنین تلقین میکردند که هدف قائم مقام، تضعیف قدرت اوست و وی قصد دارد در آینده حکومت را به دست گیرد یا فردی از قاجاریه را که مطیعش باشد، به حکومت برساند.
محمد شاه از گفتار ایشان هراسناک شد و او را بر خلاف قسمی که نزد پدرش مبنی بر نریختن خون قائم مقام خورده بود خفه کرد و کشت و به جای او حاج میرزا آقاسی را به وزارت انتخاب نمود.
حاج میرزا آقاسی نقطهٔ مقابل قائم مقام فراهانی بود، او مردی نادان بود که جز ادعیه و خرافات چیزی نمیدانست و میخواست به جای بهره گیری از سیاست و کشورداری، چون شاه سلطان حسین، با ورد و جادو مملکت را اداره نماید. با این وجود محمد شاه که گویا توسط وی جادو شده بود تا آخر عمر مطیع او بود و هیچ گاه از ارادتش نسبت به وی کاسته نشد.
حمله به هرات
محمد شاه سه سال بعد از آغاز پادشاهی اش، تصمیم گرفت تا حاکم هرات را سرکوب کند. اما انگلیسیها که از تصرف هرات به دست شاه ایران چندان خشنود نبودند، به همین علت سفیری به دربار محمد شاه فرستادند تا او را از این کار منصرف نمایند، ولی محمد شاه به آنها اعتنایی ننمود و در ۱۹ربیع الثانی سال ۱۲۵۳ هجری قمری به سوی آن سرزمین لشکر کشید. از طرف دیگر کامران میرزا حاکم هرات با این که مردی علیل و معتاد و افیونی بود ولی با وعدههایی که از انگلیسیها دریافت کرده بود تصمیم به مبارزه با محمد شاه گرفت.
محمد شاه قبل از دست یابی به هرات قلعهٔ مستحکم غوریان در نزدیکی آن شهر را فتح کرد. انگلیسیها که از فتح هرات به وسیلهٔ محمد شاه میترسیدند، سفیر خویش (سر جان مک نیل) را به نزد شاه ایران فرستادند تا مانع تصرف هرات به دست او شوند. از طرف دیگر یکی از افسران توپ چی خویش را به کمک کامران میرزا فرستادند. سر جان مک نیل که نتوانسته بود محمد شاه را از تصرف هرات باز دارد و از طرف دیگر بیم داشت هرات به وسیلهٔ او فتح گردد به سرعت به تهران باز گشت و از طرف دولت مطبوع خویش به ایران اعلان جنگ داد، با وجود این که انگلیسیها در عهد نامه مفصل قول داده بودند که در مسائل مربوط به ایران و افغانستان مداخله ننمایند.
بعد از اعلان جنگ به ایران، رزم ناوهای آن کشور به تصرف جزیره خارک پرداخته و بعد از فتح این جزیره به بندر بوشهر نزدیک شدند، از طرف دیگر محمد شاه که به یاری روسها دل خوش کرده بود نمیدانست که آنها قبلاً با انگلیسیها صلح نموده و متعهد شدهاند که با ایران کاری نداشته باشند، از این رو محمد شاه ناچار شد دست از محاصرهٔ هرات برداشته و در سال ۱۲۵۴ هجری قمری به تهران بازگشت.