سعی کنید اشتباهات دیگران را ببخشید، حس انتقام انرژی منفی دارد.
خانه » مشاهیر و مفاخر » علما و فضلا » شرح حال علامه سید محمد حسین قاضی طباطبایی از زبان خویش
3804 بازدید

شرح حال علامه سید محمد حسین قاضی طباطبایی از زبان خویش

سید محمد حسین طباطبایى

شرح حال علامه از زبان خویش

مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایى (ره) در شرح حال خود مى‏ فرماید:
من در خاندان علمى در شهر تبریز که از زمانهاى دور شهرت علمى پیدا کرده متولد شدم، در پنج سالگى مادرم را و در نه سالگى پدرم را از دست دادم، و از همان کودکى درد یتیم بودن را احساس نمودم ولى خداوند متعال بر ما منت نهاد و زندگى را از نظر مادى بر ما آسان‏ نمود، وصى پدرم به منظور عمل به وصیت آن مرحوم از من و برادر کوچکترم مواظبت مى‏ کرد و با اخلاقى نیکو و اسلامى از ما نگهدارى مى ‏کرد با اینکه همسرش از ما بچه ‏هاى کوچک مراقبت مى ‏کرد خادمى را نیز به این منظور استخدام کرد.
 مدتى از عمرمان که گذشت به مدرسه راه یافتیم و زیر نظر معلم خصوصى که هر روز به منزل ما مى‏ آمد به آموختن ‏زبان فارسى و آداب آن و درسهاى دیگر ابتدایى پرداختیم و پس از شش سال از آن درس ها فارغ شدیم. در آن زمان براى درس هاى ابتدایى برنامه مشخصى وجود نداشت بلکه هنگام ورود دانش آموز به مدرسه برنامه ‏اى ‏به صورت مقطعى تهیه مى‏ شد و هر کسى بر حسب ذوق و استعداد خود تعلیم مى ‏دید. من درس قرآن کریم (که پیش از هر چیز آموزش داده مى ‏شد) و «گلستان » و «بوستان‏»، سعدى ‏شیرازى، «نصاب ‏الصبیان‏»، «انوار سهیلى‏»، «اخلاق مصور»، «تاریخ‏» معجم‏»، «منشئات امیرنظام‏» و «ارشادالحساب‏» رابه پایان بردیم.
اینگونه بود که بخش اول تحصیلات من به پایان رسید. سپس به فرا گرفتن علوم دینى و زبان عربى پرداختیم و بعد از هفت سال متنهاى آموزشى را که آن زمان در حوزه‏ علمیه مرسوم بود فرا گرفتیم، در طى این مدت، در علم صرف و اشتقاق کتابهاى: «امثله‏»، «صرف میر» و «تصریف‏» در نحو کتابهاى: «العوامل فی النحو»، «انموذج‏»، «صمدیه‏»، «الفیه ابن مالک » همراه با «شرح سیوطى‏» و کتاب «نحو جامى‏»، «مغنی اللبیب‏» ابن هشام، در معانى و بیان: کتاب «المطول‏» تفتازانى، در فقه: «الروضه البهیه» معروف به شرح لمعه ‏شهید ثانى، «مکاسب‏» شیخ انصارى، در اصول فقه: کتابهاى ‏«المعالم فی اصول الفقه‏»، «قوانین‏الاصول‏» میرزاى قمى، «رسائل‏» شیخ انصارى، «کفایه الاصول‏» آیت الله آخوند خراسانى، در منطق: کتابهاى ‏«الکبرى فی المنطق‏»، «الحاشیه‏»، «شرح الشمسیه‏»، در فلسفه: «الاشارات و التنبیهات‏» ابن سینا، در کلام: «کشف‏ المراد» خواجه نصیرالدین را خواندم و این گونه بود که متنهاى درس غیر از فلسفه متعالیه و عرفان را به‏ اتمام ‏رساندم.
براى تکمیل درسهاى اسلامى خود به نجف اشرف مشرف شدم و در درس استاد آیت الله شیخ ‏محمد حسین اصفهانى حضور پیدا کردم. همچنین به مدت شش سال متوالى خارج اصول فقه را خواندم، در طى این ‏مدت درسهاى عالى فقه شیعى را نزد استادمان آیت الله نائینى تحصیل کردم و نزد آن بزرگوار دوره کامل خارج‏ اصول فقه را نیز به مدت هشت سال نزد آن بزرگوار به پایان بردم، و در کلیات علم رجال نزد مرحوم آیت الله ‏حجت کوه کمرى درس خواندم.
استاد من در فلسفه اسلامى، حکیم اسلامى سید حسین بادکوبه‏ اى بود که نزد آن حضرت کتابهاى منظومه ‏سبزوارى، اسفار و مشاعر سبزوارى، اسفار و مشاعر ملاصدرا، شفاء ابن‏ سینا، کتاب اثولجیاى ارسطو، تمهید القواعدابن ترکه و اخلاق ابن‏ مسکویه را خواندم.
استاد بادکوبه ‏اى ضمن ابراز علاقه وافر به بنده خود بر درسهایم اشراف کامل داشت و سعى مى‏ نمود که ریشه‏ هاى ‏تربیت را در اعماق وجود من مستحکم سازد و همواره مرا به مدارج اندیشه و راههاى استدلال راهنمایى مى‏ فرمود، تااینکه در طرز تفکر خود بر آن روش خو گرفتم سپس به من فرمود تا در درس استاد هیئت و نجوم ‏سید ابوالقاسم خوانسارى حاضر شوم. من نیز نزد او دوره کامل ریاضیات عالى و علم هندسه در هر دو بخش: هندسه ‏فضائى و هندسه مسطحه و جبر استدلالى (جبر گزاره) را خواندم.
سپس به علت نابسامانى وضع اقتصادى به ناچار به وطن خود بازگشته و در شهر تبریز زادگاه خود منزل گزیدم، در آنجا بیش از ده سال اقامت کردم و در واقع آن روزها روزهاى سیاهى در زندگى من بود زیرا به علت نیاز شدید مادى که‏ براى گذراندن زندگى داشتیم از تفکر و درس دور گشته و به کشاورزى مشغول شدم.
زمانى که در آنجا بودم احساس‏ مى ‏کردم که عمرم تلف مى ‏شود فقر و تهیدستى روح مرا تیره و تار نموده و ابرهاى درد و رنج بر روى من سایه‏ مى ‏گستراندند، چرا که از درس و تفکر دور بودم، تا اینکه دیده خود را بر وضع زندگیمان بستم و شهر تبریز را به مقصد شهر مقدس قم ترک گفتم.
هنگامى که به این شهر وارد شدم احساس کردم از آن زندان رنج و درد رهایى یافتم، و خداى‏ منان را شاکرم که دعاى مرا اجابت نمود و در راه علم و آماده سازى رجال دین و تربیت نسل صالح براى خدمت به ‏اسلام و شریعت محمدى صلى‏ الله علیه و آله، توفیق را نصیب من ساخت، و تاکنون روزگارم در این شهر مقدس که ‏حرم رسول الله است، سپرى شده است.
البته، براى هر کس در طول زندگى به مقتضاى شرایط روزهاى تلخ و شیرین ى‏وجود دارد، به خصوص براى من از این جهت که مدتى از عمر خود را با یتیمى و دورى از دوستان خود گذراندم و باتمام وجود درد یتیمى را لمس کردم و با حوادث دردناکى در طول زندگى خود روبرو شدم ولى خداوند منان مرا از یاد نبرده، لحظه‏ اى به خود وا نگذاشت. و همواره با نفحات قدسى‏ اش مرا در لغزشگاه‏ هاى خطرناک یارى کرده است و احساس مى‏ کنم که گوئى قدرتى پنهانى مرا به خود جذب نموده و تمام موانع را از سر راه من برداشته است.
هنگامى که کودک بودم درس صرف و نحو را مى ‏آموختم، هیچ رغبتى در خود براى ادامه درس و تحصیل‏ نمى‏ یافتم، چهار سال گذشت و من نمى‏ فهمیدم که چه بخوانم، ولى به ناگاه آرامش در وجودم پدید آمد که گوئى انسان‏ دیروزى نیستم، و در راه علم و اندیشه با جدیت و درک کامل پیش مى ‏رفتم، و از آن روز بحمد الله تا آخر روزهاى درس که در حدود هفده سال به طول انجامید در راه طلب علم و دانش هیچگونه سستى برایم پیش نیامد و تمام رخدادها و لذتها و مرارتهاى زندگى به فراموشى سپرده، و از همه چیز و همه کس بریدم مگر اهل علم و اصحاب فضیلت، و برنیازهاى روزمره اولیه اکتفا کرده و خود را وقف درس و تعلیم و نشر معارف دینى و تربیت طلاب نمودم.
بارها شب را تا به هنگام صبح مشغول مطالعه بودم و به خصوص در دو فصل بهار و پاییز، و چه بسیار معضلات ‏علمى که در طى مطالعه براى من حل شده است و درس فردا را قبل از اینکه روزش فرا برسد خود مى‏خواندم تا هنگام‏ رویاروى با استاد هیچ مشکلى براى من باقى نماند.
کتاب هایى که در نجف تالیف کردم :
رساله فی البرهان ، رساله فی المغالطه ، رساله فی الافعال ، رساله فی الترکیب ، رساله فی الاعتباریات (الافکار التی یخلقها الانسان) ، رساله فی النبوه منامات الانسان
کتابهایى که در تبریز تالیف کردم :
رساله فی اثبات الذات ، رساله فی الصفات ، رساله فی الافعال ، رساله فی الوسائط بین الله و الانسان ، رساله فی الدنیا ، رساله فی بعدالدنیا ، رساله فی الولایه ، رساله فی النبوه‏این رساله‏ها در مقایسه بین عقل و نقل است. ، رساله فی انساب السادات الطباطبائیین فی آذربایجان
کتابهائى که در قم تالیف نمودم :
المیزان فی تفسیر القرآن، در بیست جلد به زبان عربى است و نیز به زبان فارسى ترجمه شده و از آن ۳۷ جلدمنتشر شده است، این تفسیر، قرآن را با خود قرآن تفسیر مى‏کند که نور هدایت است، چرا براى خود هدایت نباشد؟ ، اصول فلسفه و روش رئالیسم در ۵ جلد، ولى ۴ جلد تاکنون چاپ شده است. ، تعلیقه على کفایه الاصول ، تعلیقه على کتاب الاسفار تالیف ملاصدراى شیرازى ، وحى یا شعور مرموز ، رساله‏اى در حکومت اسلامى به زبانهاى فارسى، عربى و لمانى ، گفتگو با پروفسور کربن درباره شیعه ، گفتگو با پروفسور کربن درباره نقش تشیع در جهان امروز ، رساله فی الاعجاز ، علی و الفلسفه الالهیه که به زبان فارسى نیز با عنوان على و فلسفه الهى ترجمه شده است. ، شیعه در اسلام ، قرآن در اسلام ، تمام سخنانى که در تعریف شیعه بر «کنت مورکان‏» استاد دانشگاه هاروارد آمریکا القا کردم. ، سنن النبی صلى الله علیه و آله که محمد هادى فقهى آن را در ۴۰۰ صفحه به زبان فارسى ترجمه کرده است.

0

ایمیل شما آشکار نمی شود

نوشتن دیدگاه