گردشگری به طور کلی به علت خصلت بین رشتهای خود قابلیت نگرشهای متفاوت را دارا میباشد، که خود سبب ارائه تعاریف بسیاری از آن گردیده است. در تعاریف اولیه بیشتر بر بعد فاصله تأکید گردیده و گردشگران بر مبنای فاصلهای که از محل مسکونی داشتند، طبقهبندی میشدند. به گونهای که کمیسیون ملی گردشگری آمریکا (۱۹۷۳) در تعریف گردشگری داخلی فاصله پنجاه مایل را در نظر گرفته که دربر گیرنده تمامی سفرها به جز سفر برای کار میشد (Gartner, 1996, 5).
تعاریف فاصلهای صرف نظر از خطا و اشتباهات، تنها به این دلیل که کمیتی اقتصادی و آماری را برای پدیده گردشگری آماده میکند، مورد قبول واقع گردید. در حالی که این تعاریف فاصلهای به تنهایی نمیتوانست گردشگری را به خوبی توصیف کند. آنها تنها بر جنبه تقاضا تأکید داشتند و عرضه و همچنین اثرات ناشی از گردشگری را نادیده میگیرند. از این رو گردشگری به تعاریف دیگری احتیاج پیدا میکند. بر این مبنا تعاریف دیگری ارائه میگردد که هر یک از آنها در ابعاد مختلف، گردشگری را توصیف میکنند. در بعد جغرافیایی گردشگری زمانی از فعالیتگذران اوقات فراغت یا تفریح که مستلزم غیب شبانه از مکان مسکونی عادی است تعریف میشود (Skinner, 1999, 280). از بعد اجتماعی نیز تعریف گردشگری، فصل مشترک بین زندگی عادی ساکنان بومی و زندگی غیرعادی گردشگران را دربر میگیرد (Barnard, 1996, 552). این دو تعریف خود نشان تمایز مابین تعاریف مختلف از گردشگری است. که هر یک بر گرفته از آیتمهای مورد نظر در مطالعات گردشگری میباشند.
بعضی از تعاریف نیز سعی نمودند هم پوشی عوامل مختلف را در توصیف گردشگر در نظر گیرند. به گونهای که کولتمن در تعریف خود بعد فاصله و جنبههای اقتصادی را مدنظر دارد. او گردشگری را مسافرتی کوتاهمدت که از نقطهای شروع و در نهایت به همان نقطه باز میگردد و در طول مسافرت بر اساس یک برنامه و سفر خاص، از مکانها و جاهای متعدد دیدار میشود و مبالغ زیادی ارزی که گردشگران خرج میکنند، عاید کشور میزبان میگردد، تعریف نموده است (Miciiel, 1989, 3). همچنین در تلاشی دیگر با در نظر گرفتن بعد تجربه و انتخاب آگاهانه و از روی اختیار، گردشگری مسافرتی داوطلبانه و موقتی که به علت بهرهگیری از چشماندازهای تازه و تجربیات جدید در یک سفر نسبتاً طولانی شکل میگیرد، تعریف شده است (Monely, 1990, 4).با این وجود، تعاریف گردشگری تا هنگامی که در چارچوب یک نگرش کلنگر قرار نگرفته، توانایی توصیف تمامی ابعاد این پدیده بین رشتهای را نداشتند. تعاریف خارج از نگرش کلنگر، تنها سعی در توصیف گردشگر کیست؟ داشته، که بتوان از این طریق یک چارچوب کمیتگرا را برای گردشگری و توجیه نگرش پوزیتیویستی با آن فراهم آورد. در حالی که این تعاریف از پرداختن به ماهیت گردشگری در یک ساختار شکنی و آنگاه تجدید ساختار آن باز ماندند. در این بین تقسیمبندی مسافران نیز نادیده گرفته شد و گردشگر زمینه اطلاقی پیدا نکرد. اما با رشد نگرشهای کلنگر در وهله اول تقسیمبندی مسافران نیز جلوهای عملی یافت که به یکی از این تقسیمبندیها اشاره شده است.
همراه با تقسیمبندی مسافرتها نگرش کلنگر در چارچوب مطالعات سیستماتیک، همه اجزای گردشگری، کارکردها و ساختارهایش در ارتباط با هم و شیوههای که تحت تأثیر قرار داده یا تحت تأثیر قرار میگیرد و اشکال و عوامل مرتبط با آن مورد مطالعه قرار گرفت( Barnard,1996,558). گردشگری در این چارچوب اینگونه تعریف می شود:گردشگری مجموع پدیدهها و ارتباطهای ناشی از کنش متقابل میان گردشگران، سرمایه، دولتهای میزبان، جوامع میزبان، دانشگاهها ی جامعه و سازمانهای غیردولتی، در فرآیند جذب، حملونقل،پذیرایی و کنترل این گردشگران و دیگر بازدیدکنندگان میباشد (Warver, 2000, 3).
از دیگر تعاریف گردشگری می توان به تعاریف فنی اشاره کرد که توسط سازمان جهانی گردشگری (WTO)ارائه گردیده است. این تعاریف براساستمایز قائل شدن در رویکرد به مکان بازدیدتقسیم بندی را پیرامون گردشگری در ابعاد مختلف انجام داده اند،که به صورت زیر می باشد(WTO,1993,1-10).
• گردشگری عبارت است از فعالیت های افرادی که برای استراحت ، کار ودیگر دلایل به خارج از محیط سکونت معمول خویش سفر کرده و حداکثر برای یک سال متوالی در آنجا اقامت می کنند.
• گردشگری داخلی (یا بومی ): اشخاص مقیم یک کشور که حداکثر برای مدت ۱۲ ماه به محلی در کشور خودشان که خارج از محیط معمول زندگی آنها می باشد،سفر کنند و هدف اصلی آنها از این سفر انجام کاری نیست که سرانجام آن دریافت مزد از محل مورد بازدید باشد.
• گردشگری خارجی (یا بین المللی ) : افرادی که برای حداکثر مدت ۱۲ ماه به کشوری که که محل اقامت معمول آنها نیست وخارج از محیط معمول زندگیشان قرار دارد،سفر کنند و هدف اصلی آنها از این بازدید انجام کاری نیست که سرانجام اش دریافت مزد از کشور مورد بازدید باشد.
بطور کلی گردشگری را می توان بر مبنای عوامل مختلفی تعریف نمود و در بررسی آن از این تعاریف استفاده نمود ولی پیراموناین تعاریف باید این نکته را مدنظر داشت که گردشگری صرفا” یک پدیده یک بعدی نیست که در تعاریف خطی قابل بحث باشد،بلکه در برگیرنده ابعاد بسیاری در زمینه های مختلفی همچون ابعاد اقتصادی ، اجتماعیـ فرهنگی ونظیر اینها می باشد. همچنین عوامل دیگری همچون طول مدت اقامت ، وسیله سفر ، مقاصد ، تقاضا ونظیر اینها نیز باید در تعریف گردشگری مدنظر قرار گیرد.
اهمیت گردشگری در جهان
بدون شک امروزه صنعت توریسم به عنوان مهمترین صنعت جهان، رشد سریعی در توسعه اقتصادی جهان داشته که در نتیجه افزایش نرخ رشد سالانه در تولید ناخالص ملی در سطح جهان، صادرات، تجارت جهانی و خدمات، سهم گردشگران بینالمللی در فعالیت اقتصادی جهان نیز به طور مداوم بالا رفته است.
یکی از اثرات مهم اقتصادی این رشد سریع اشتغالزایی میباشد که در توسعه و گسترش فرصتهای شغلی برای اقشار مختلف جامعه مؤثر بوده است. براساس دادههای سازمان جهانی جهانگردی در سال ۲۰۰۳، بیش از ۶۹۴ میلیون نفر گردشگر بینالمللی در سطح جهانی به گردشگری پرداخته و بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار درآمد ایجاد کردهاند که پیشبینی میشود این رقم تا سال ۲۰۱۰ به دو برابر برسد. (سازمان جهانی جهانگردی، گزارش گردشگران بینالمللی، ژانویه ۲۰۰۴، مادرید اسپانیا)
گردشگری روستایی در مناطق توریستی اهمیت ویژهای یافته و توسعه این نوع گردشگری وسیلهای برای رفاه جوامع محلی تلقی میشود. بررسیهای درک هال و رابرت در زمینه گردشگری روستایی نشان میدهد که گردشگری در مناطق روستایی ۱۰ تا ۲۰ درصد تمامی فعالیتهای جهانگردی را شامل میشود.
در کشور جمهوری اسلامی ایران نیز علیرغم اینکه دارای تنوع جاذبههای روستایی است و ۳۶۵ روستای هدف گردشگری مشخص شده است، (خبرگزاری ایلنا، تاریخ ۳/۲/۸۵) اما تاکنون به دلایل متعددی نتوانسته به جایگاه شایسته در صنعت توریسم دست یابد، لذا توسعه گردشگری روستایی در ایران یک ضرورت اجتناب ناپذیر بوده و بایستی با رعایت کلیه امکانات و منابع موجود، بررسی و راهکارهای عملی ارائه گردد.
توسعه گردشگری فرهنگی، احیای غرور ملی است
سفر همواره جایگاه خاصی را در فرهنگ تمدن و ادیان کشورهای مختلف جهان و بخصوص ایران با تمدن ۷۰۰۰ ساله اش، داشته است. فولکلور کشورهایی مانند ایتالیا، یونان، چین و… پر است از افسانه ها، قهرمانان و آداب و رسومی که سفر نقشی کلیدی را در آن ایفا می کند.در فرهنگ ایرانی اسلامی ما نیز به طور مستقیم به فواید سفر اشاره شده است. بسیاری از ادیبان، فلاسفه و دانشمندان تمدن ما به بررسی اثرات روحی و روانی سفر پرداخته اند و آن را در پدید آمدن نگرشی نو نسبت به دنیای اطراف موثر می دانند. انبوه سفرنامه ها و زندگینامه ها نشانگر این موضوع است. آری، بسیار سفر باید تا پخته شود خامی. طبق آمار منتشر شده توسط سازمان جهانی گردشگری تا سال ۲۰۲۰ میلادی تعداد گردشگران در سرتاسر دنیا به رقمی حدود ۶/۱ میلیارد نفر خواهد رسید. این امرنشان دهنده گسترش روزافزون صنعت گردشگری است. به طوری که هم اکنون صنعت گردشگری پس از صنعت نفت و خودروسازی سومین صنعت بزرگ دنیا به حساب می آید و پیش بینی می شود تا سال ۲۰۱۰ میلادی با پشت سر گذاشتن این دو به بزرگترین صنعت دنیا بدل گردد.
اما اگر به وب سایت سازمان جهانی گردشگری مراجعه کنیم با ارقام جالبی مواجه خواهیم شد.درآمد صنعت گردشگری در دنیا در سال ۲۰۰۵ میلادی، رقمی معادل ۶۸۲/۷ میلیارد دلار و تعداد گردشگران نیز در همین سال رقمی حدود ۸۰۶/۸ میلیون نفر اعلام شده است. این ارقام نشان می دهد که توجه به صنعت گردشگری و چگونگی مدیریت و بهره برداری موثر از آن باید جزو اولویت های اصلی نظام اقتصادی اجتماعی کشورهای دارای پتانسیل گردشگری قرار گیرد، تا با بهره گرفتن از اثرات بی شمار اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و … آن گام موثری در توسعه همه جانبه یک ناحیه، منطقه یا کشور برداشته شود. ایران نیز به عنوان یکی از کشورهای دارای پتانسیل از این امر مستثنی نیست و توسعه گردشگری در کشورمان نیازمند یک نظام مدیریتی قوی و خستگی ناپذیر است. اما صنعت گردشگری به عنوان یک صنعت چند وجهی متشکل از اجزا و انواع گوناگون است.
یکی از انواع گردشگری که امروزه نیز بسیار رونق یافته است گردشگری فرهنگی است. در این مقاله برآنیم که در ابتدا تعریف درستی از گردشگری ارائه کرده و سپس با بررسی انواع آن سیستم مدیریتی مناسب توسعه این نوع از گردشگری را بیان کنیم. در این مقاله سعی شده است تا کشور عزیزمان ایران را مورد مطالعه موردی قرار داده و گردشگری فرهنگی را با توجه به فرهنگ و تمدن شرق و بخصوص ایران بررسی کنیم. بدون شک فرهنگ و تمدن شرقی پتانسیل بالایی را در توسعه گردشگری فرهنگی دارد و با توجه به اینکه اثرات منفی توسعه این نوع گردشگری (که در ادامه به آن اشاره می کنیم) بسیار کمتر از انواع دیگر گردشگری بوده و اثرات آن بیشتر، توسعه گردشگری فرهنگی می تواند یک استراتژی مناسب در صنعت گردشگری برای بسیار از کشورهای آسیایی و بخصوص ایران باشد. بدیهی است به بسیاری از موارد تنها اشاره ای کوتاه و گذرا داریم و توضیح بیشتر آن ها نیازمند مقاله های تخصصی تری است که در این فرصت کوتاه نمی گنجد.گردشگری فرهنگی از دو عبارت گردشگری و فرهنگ تشکیل شده است.
به منظور این که تعریف ملموس تری از گردشگری فرهنگی داشته باشیم بهتر است ابتدا اجزای تشکیل دهنده آن را تعریف کنیم و سپس به تعریف مستقیم آن بپردازیم. تعاریف متعددی از واژه گردشگری وجود دارد. اما به نظر می رسد جامع ترین آن ها تعریفی باشد که توسط خود سازمان جهانی گردشگری ارایه شده است. برطبق این تعریف گردشگری به فعالیت سفر یک شخص به منطقه ای خارج از محل زندگی خود که تا یک سال ادامه پیدا نکند و با هدف ترویج تجارت یا سایر اهداف باشد، گفته می شود. برطبق این تعریف می توان به راحتی حوزه گردشگران را از سایر مسافران جدا کرد. از فرهنگ نیز تعاریف متعددی ارائه شده است. تعداد آن ها بسیار زیاد است. چیزی در حدود ۱۶۰ تعریف! در ادامه تعدادی از مهمترین تعاریف را بیان می کنیم.
مارگارت مید فرهنگ را مجموعه ای از رفتارهای آموختنی، باورها، عادات و سنت های مشترک میان افراد می داند که به صورتی متوالی توسط فردی که وارد آن جامعه می شود آموخته و به کار گرفته می شود. ادوارد ساپیر نیز فرهنگ را مجموعه ای از معناها که یک گروه معین به مدد آن با یکدیگر ارتباط برقرار می کند می داند. گرت هافسند فرهنگ را این گونه تعریف می کند: فرهنگ برنامه ریزی جامع ذهن است که به جداسازی اعضای یک گروه می انجامد اما شاید بهترین تعریف از فرهنگ تعریفی باشد که ادوارد تیلور ارائه داده است. ازنظر تیلور فرهنگ مجموعه ای پیچیده از باورها، هنرها، اخلاق ، حقوق، ارزش ها، آداب و رسوم و دیگر قابلیت ها و عاداتی است که انسان به عنوان عضوی از جامعه کسب می کند. اکنون در بررسی گردشگری فرهنگی باید توجه کرد که دو گرایش عمده در بازار گردشگری وجود دارد. یکی بازار انبوه (که گردشگری انبوه را شامل می شود) و دیگری بازاری با علائق ویژه به هنر، میراث و فرهنگ. گردشگری فرهنگی جزو گروه دوم است.
طبق تعاریف موجود گردشگری فرهنگی مجموعه ای از مکان ها، سنت ها و هنرها و جشن ها و تجاربی است که یک کشور و مردم آن را به تصویر می کشد و تنوع و شخصیت آن کشور منعکس می نماید. شاید بتوان گفت گریسون کیلر در همایشی که در کاخ سفید برگزار شد به بهترین شکل گردشگری فرهنگی را تعریف کرد: ما واقعا نیاز داریم که درباره گردشگری فرهنگی فکر کنیم. زیرا در واقع هیچ نوع دیگری از گردشگری وجود ندارد.
گردشگری فرهنگی معنای اصلی گردشگری است . مردم برای دیدن فرودگاه ها، رستوران ها، هتل ها و دیگر تسهیلات تفریحی به آمریکا نمی آیند. بلکه آن ها برای دیدن فرهنگمان می آیند فرهنگ بالا، فرهنگ پایین، متوسط چپ، متوسط راست، واقعی … یا خیالی. آری! آن ها برای دیدن آمریکا می آیند. گرچه ممکن است این تعریف در مورد کشورایران نیز موضوعیت دارد. بسیاری از گردشگران برای دیدن آداب و رسوم ما، لباس پوشیدن ما، معماری ما، دین ما و بسیاری دیگر از اجزای فرهنگی ما، به ایران می آیند. آن ها به ایران می آیند تا در فضای مسجد جامع اصفهان، فلسفه و عرفان اسلامی را جستجو کنند و شاید لحظه ای از فضای ماشینی و تاریک دنیای صنعتی رهایی جویند. به تخت جمشید می روند تا با تمدن چند هزار ساله ایران و دنیا آشنا شوند و انگشت تعجب بر دهان بگذارند. به دیدن فرهنگ فولکلور ما می روند تا زیبایی زندگی ایرانیان را لمس نمایند. آن ها با دیدن، آرامند… به دنبال آرامش روح. آن ها آرامش روح را در فرهنگ ما می جویند. به راستی ما تا چه اندازه قدر این گنج گران قیمت مان را می دانیم؟(حسن انصاری)
گردشگری و افزایش درآمد ملی
در اقتصاد مدرن در نتیجه انتقال از بخش کشاورزی به صنعتی ویا به عبارتی از اقتصاد سنتی به اقتصاد مدرن یک از همگسیختگی را در کسب درآمد ملی شکل گرفت.این مقوله در یک حالت کلی در برگیرنده نسبت های بالاتری در زمینه سرمایه ـ کاربود.که خود موجب نیاز به نیروی کارآمدتر و بامهارت بیشتر شده و به تبع توزیع درآمد را نابرابر نموده است(گریفین،۳۹،۱۳۷۵).اما کنش پذیری خدمات ارائه شده در زمینه های گردشگری کاهش سطوح مهارتی را در زمینه نیروی کار سبب گردید.ازاین رو کسب درآمد وتوزیع آن در قالب انعطاف پذیری سرمایه در مهارهای پسافوردیستی در پیرامون گردشگری رویکرد به کسب درآمد ملی را تقویت نمود.
جاذبه های گردشگری موجب جلب گردشگران می شود واین درآمد وسود برای کشورهای که گردشگران را جذب می کنند به دنبال خواهد داشت.کشورها می توانند از طرق مختلف مانند کشاورزی ، صنعت و تولید کسب درآمد کسب نمایند؛ که هرکدام ازآنها مستلزم وجود امکانات خاص ومنابع است.بسیاری از جوامع از نظر کسب درآمد از طرق مذکور در وضعیت مناسبی قرار ندارند ولی تقریبا” کلیه جوامع می توانند از طریق گردشگری کسب درآمد کنند وامکانات لازم برای گردشگری در هر کشور ،به گونه ای خاص فراهم است(الوانی،۱۸۹،۱۳۷۳).در این میان می توان گردشگری رایک رویه دوسویه دانست ؛ یعنی به همان ترتیب که کشوری باجذب گردشگر درآمد ارزی کسب می کند،براثر مسافرت ساکنین کشور به بیرون از آن متحمل هزینه های ارزی نیز می گردد.از این رو استفاده خالص از گردشگری مربوط به رابطه میان درآمد وهزینه حاصل درآن استکه در موازنه پرداخت ها جزی “صادرات و واردات نامرئی ” محسوب می شود.
گردشگری پول و جمعیت را از مرکزتمرکز وثقل صنعتی بهسوی روستاها ونقاط طبیعی می کشاند.معولا” گردشگری رادر اصطلاح اقتصادی “صادرات نامریی محصولات وخدمات “می نامند،زیرا در حالی که اثر اقتصادی آن در تراز پرداخت های یک کشور مشهود وظاهر می گردد؛ درآمدهای ناشی از آن ،نظیر درآمدهای به دست آمده از ارائه خدمات افراد یک کشور در کشور بیگانه مشهود ومعلوم نیست. این صادرات نامریی بخصوص برای کشورهایی که چشمگیری نداشته باشند ،غنیمتی با ارزش به شمار می رود.
هزینه هایی که معمولا” توسط یک نفر گردشگر صورت می گیرد عبارتند از : هزینه غذا ، تفریح ، محل اقامت ،حمل ونقل داخلی ، گشت ها وتورهای داخلی ،پست وتلگراف وتلفن ،به اضافه خرید ره آوردها وکالاهای بومی وسوغات ،این هزینه ها راگردشگر با ارزی که همراه آورده انجام می دهد ودر عمل مانند آن است که خدمات وکالاهای فوق به کشور متبوع گردشگر صادر شده باشد وچون این جریان دقیقا” قابل محاسبه نیست ،لذا به این جریان اقتصادی “صادرات نامرئی “گفته می شود.از این رو با بررسی آثار مستقیم گردشگری بر روی درآمد ملی می توان به این نتیجه رسید که مخارج گردشگران داخلی وخارجی در مجموع منجر به افزایش درآمد ملی می گردد. بسیاری از کشورهای توسعه یافته وحتی کشورهای در حال توسعه از طریق گردشگری درآمدهای کلانی رابه دست می آورند وسهم درآمد گردشگری در درآمد ملی در این کشورها روبه صعود دارد حتی در بعضی کشورها به عنوان منبع اصلی درآمد ملی ارزیابی می شود.جریان گردشگری وسیله مهمی در تحصیل ارز وشناساندن تولیدات ومحصولات داخلی به خارجیان ودر نتیجه گسترش و وسعت دادن بازارهای صادراتی است ودر نتیجه کسب درآمد می باشد.
سلام وقت بخیر ممنون از مطالب عالیتون ببخشین شما از ممنابعی که مطلب آوردین به طور کامل در آخر منابع و ماخذ رو نیاوردین لطفا ممنون میشم تعریفی که از (Skinner, 1999, 280) آوردن به صورت کامل منبع ش رو معرفی کنین
ممنون از مطلب مفیدتون
سپاسگزارم
این موضوع یکی از موضوعات موردعلاقه منه
موفق باشید بانو
سلام وقت بخیر ممنون از مطالب عالیتون ببخشین شما از ممنابعی که مطلب آوردین به طور کامل در آخر منابع و ماخذ رو نیاوردین لطفا ممنون میشم تعریفی که از (Skinner, 1999, 280) آوردن به صورت کامل منبع ش رو معرفی کنین
سلام.حق با شماست. ممنون از دقت نظرتون.دوست عزیز متاسفانه توی مطلب اصلی هم همینطور نوشته ولی من بازم تحقیق میکنم تا جوابتون را بتونم پاسخ بدم.