تاج الدین علیشاه جیلانی ؛ بانی ارک تبریز
تاج الدین علیشاه جیلانی ؛ بانی ارک تبریز
وزیر ایرانیِ سلطان محمد خدابنده اولجایتو (حکومت : ۷۰۳ـ۷۱۶ق) و سلطان ابوسعید بهادرخان (حکومت : ۷۱۶ـ۷۳۶ق)
تاجالدین علیشاه تاجر جواهر و کالا بود که نزد امیرحسین گورکانی، از امرای ایلخانی، راه یافت و به اولجایتو نزدیک شد.
سعدالدین ساوجی (مقتول در ۷۱۱ق)، وزیر اولجایتو، که از بالا گرفتن کار تاجالدین علیشاه احساس خطر میکرد، سرپرستی کارخانه پارچهبافی بغداد را به وی داد و او را از سلطان دور کرد. موفقیت تاجالدین در اداره امور آنجا و پذیرایی باشکوه او از اولجایتو هنگام ورود وی به بغداد، سبب شد تا مورد لطف خاص سلطان قرار گیرد. خدمات تاجالدین علیشاه در آبادانی سلطانیه، توجه بیشتر اولجایتو را برانگیخت. از سوی دیگر اختلاف سعدالدین ساوجی و خواجهرشیدالدین فضلاللّه ــ که در دوره حکومت غازانخان (۶۹۴ـ ۷۰۳ق) مشترکاً عهدهدار امور وزارت بودند به سود تاجالدین علیشاه بود.
سعدالدین ساوجی او را تحقیر، اما خواجهرشیدالدین فضلاللّه از او حمایت میکرد. در ۷۱۱ق سعدالدین ساوجی به اختلاس در اموال دیوانی متهم شد و به دستور اولجایتو به قتل رسید. تاجالدین علیشاه و خواجهرشیدالدین فضلاللّه در قتل او مؤثر بودند. سپس اولجایتو، تاجالدین علیشاه را به وزارت خود برگزید تا با مشارکت خواجهرشیدالدین فضلاللّه و به شرط نظارت وی، سرزمین وسیع ایلخانان ایران را اداره کند. در سال ۷۱۵ق پرداخت مخارج سپاه خراسان، موجب بروز اختلاف تاجالدین علیشاه با خواجه رشیدالدین فضلاللّه شد، زیرا هیچیک از آن دو مسئولیت مالی دیوان را نمیپذیرفت. اولجایتو که وحدت قدرت را ضروری نمیدانست، منطقه نفوذ آنان را ــ که خراسانِ تحت حکومت شاهزاده ابوسعید را شامل نمیشد ــ به دو بخش تقسیم کرد تا موقتاً کدورت آنان را از میان ببرد.
اولجایتو، عراق عجم و فارس و کرمان و شبانکاره و لرستان تا حدود خراسان را به خواجهرشیدالدین فضلاللّه سپرد و تبریز و دیاربکر و دیار ربیعه و موغان و اران و بغداد و بصره و واسط و حله و کوفه را به تاجالدینعلیشاه واگذار کرد، اما این سیاست نیز موجب سازش آن دو نشد.
اولجایتو در پی درخواستهای مالی پیاپی شاهزاده ابوسعید بهادر برای هزینههای سپاه خراسان، امیرچوپان را مأمور رسیدگی به دفاتر مالی دیوان کرد. بهرغم سوءاستفادههای نوّابِ تاجالدینعلیشاه، او توانست نظر سلطان را به خود جلب کند.
تاجالدین علیشاه در ادامه کینهورزی به خواجهرشیدالدین فضلاللّه، او و پسرانش را به سوءاستفاده در اموال شاهزادگان و خزانه سلطان متهم کرد و توانست نظر اولجایتو را نسبت به خواجهرشیدالدین فضلاللّه تغییر دهد و حتی حکم یاسای او را بگیرد، اما با میانجیگری زیرکانه، از اولجایتو عفو وی را درخواست کرد.
در سال ۷۱۷ق، پس از مرگ اولجایتو، سلطان ابوسعید بهادر به حکومت رسید و به فرمان او، تاجالدین علیشاه و خواجهرشیدالدین فضلاللّه همچنان عهدهدار منصب وزارت ماندند، ولی بین سلطان ابوسعید و خواجهرشیدالدین فضلاللّه اختلافی بروز کرد و رشیدالدین از وزارت استعفا کرد. سپس سلطان ابوسعید وزارت را به تاجالدین علیشاه سپرد. با توطئه تاجالدین علیشاه، در ۷۱۸ خواجهرشیدالدین فضلاللّه و پسرش خواجهابراهیم شربتدار، به اتهام کشتن اولجایتو به قتل رسیدند. او از آن پس به تنهایی عهدهدار وزارت شد تا اینکه در ۷۲۴ بیمار شد و در همان سال در اوجان درگذشت. جسد وی را به تبریز بردند و در جوار مسجدی که خود بنا کرده بود و امروزه به ارک علیشاه مشهور است، به خاک سپردند. او تنها وزیر ایلخانان مغول در ایران بود که به مرگ طبیعی درگذشت.
تاجالدین علیشاه در هنگام وزارت خویش مساجد و مدارس و عمارات بسیاری ساخت، از جمله عمارت «کارخانه فردوس بغداد» که چهار هزار صنعتگر داشت. سلطان ابوسعید در نظر داشت که یکی از پسران تاجالدین علیشاه را به وزارت خود بگمارد، اما به سبب اختلاف میان دو پسر تاجالدین علیشاه، رکنالدین صاین را وزیر خود کرد.