به بهانه اولین سالگرد درگذشت دکتر علی اکبر ترابی
به بهانه اولین سالگرد درگذشت دکتر علی اکبر ترابی
بهروز رستمی : تبریز پژوه
اشاره:
از گذشتههای دیرین رسم بر این بود که ارزش واقعی انسانهای برجسته پس از ترک دنیای فانی برهمگان عیان شود و این اصل در منطقه آذربایجان علیالخصوص تبریز با شدت بیشتری جریان دارد. مصداق بارز این امر، وجود نازنین و سراسر مهر و محبت دکتر ترابی عزیز بود که با فقدانش جامعه علمی و انسانی را داغدار کرد.
پروفسور علیاکبر ترابی از جمله شخصیتهای مطرح، صاحبنظر، ذوالفنون و مورد قبول اجتماع به شمار میرفت که در میان اقشار مختلف جامعه چهرهای مورد اعتماد و قابل احترام داشت و همواره نظرات ارزشمندش چراغ راه و به عنوان حکمی قاطع در حوزههای فعالیت وی پذیرفته میشد.
سخن گفتن در مورد انسانهای بزرگ کار چندان سادهای نیست و از عهده انسانهای بزرگ برمیآید و حال که این حقیر سراپا تقصیر در این مهم پیشقدم شدهام، دشواری کار صدچندان شده است چرا که بیان عظمت و بزرگمنشی ترابی بزرگ را باید انسانهای وارستهای همچون خود او ادا نمایند. در هر حال به واسطه ارج نهادن به مقام علمی، ادبی و انسانی آن عزیز سفر کرده و طلب پوزش از محضر خاندان ارجمند ترابی و شخصیتهایی که حقیر قدم بر جای پای آنها نهادهام، نگاهی کوتاه و گذرا به زندگانی سراسر انسانیت و دانایی آن فقید سعید میاندازیم.
علیاکبر ترابی روز دوم خرداد ماه ۱۳۰۵ در محله راسته کوچه متولد شد. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی و متوسطه، وارد دانشسرای عالی تبریز شد و با اخذ مدرک لیسانس در رشته علوم تربیتی (با رتبه ممتاز)، وارد دانشگاه تبریز گردید. این جوان پرانرژی که سرشار از شور و شوق تعلیم و تعلم بود، از سال ۱۳۲۳ هجریشمسی در مدارس تبریز و مرند مشغول تدریس شد و ضمن آن مقالات غنی و پرمغزی در روزنامه خاورنو منتشر میکرد.
گواهینامه لیسانس زبان فرانسه از دانشگاه تبریز ـ ۱۳۳۴ هجریشمسی
وی به سال ۱۳۳۴ هجریشمسی دومین لیسانس خود را در رشته زبان فرانسه از دانشگاه تبریز دریافت کرد و سپس به خاطر احراز رتبه اول دانشگاه، با بورسیه دولتی به بلژیک اعزام شد تا تحصیلات خود را ادامه دهد. بدین ترتیب در سال ۱۳۳۶ هجریشمسی فوقلیسانس علوم تربیتی را با درجه ممتاز از دانشگاه بروکسل بلژیک دریافت نمود و به دنبال آن راهی پاریس شده با شور و شوق عجیبی که برای یادگیری داشت، دکترای جامعهشناسی و فلسه علوم را در دانشگاه سوربن با درجه اونورابل به پایان رساند. گفتنی است که در طول تاریخ دانشگاه سوربن، تنها چند نفر انگشتشمار موفق به کسب دکترا با درجه اونورابل (عالی) شدهاند که دکتر ترابی یکی از آن نوابغ بود.
گواهینامه دکترای جامعهشناسی از دانشگاه سوربن پاریس ـ ۱۹۵۹ میلادی (۱۳۳۷ هجریشمسی)
ترابی که همواره عشق به وطن در سراسر وجودش موج میزد، پس از اتمام تحصیلات و اخذ درجه دکترا، و با وجود اینکه موقعیتهای ممتازی برایش در پاریس فراهم بود، به زادگاهش بازگشت و اندوختههای چندین ساله خود را در تبریز عرضه نمود. وی با استخدام در دانشگاه تبریز به تدریس در دو رشته جامعهشناسی و زبان فرانسه پرداخت و همزمان به مدت ۲ سال تصدی نشریه کتابخانه ملی تبریز ـ که در آن زمان از نشریات غنی به شمار میرفت ـ را برعهده گرفت.
دوران حضور در پاریس، دورانی بود که شوق علماندوزی سراسر وجود این اندیشمند را احاطه کرده بود و عمده درآمدش را صرف خرید کتاب میکرد و زمانی که با کولهباری غنی از دانش به تبریز رسید، به واسطه تفکر بزرگی که داشت، همه کتابهای نفیس و ارزشمند فرانسوی زبان را که همراه داشت، به کتابخانههای ملی و تربیت اهدا نمود تا همگان از آن منابع ممتاز بهرهمند شوند.
علیاکبر ترابی علاوه بر تحصیل و تدریس، همواره دنبال شیوهای بود تا به نشر دانش کمک کند از این رو در سال ۱۳۴۳ هجریشمسی به پایهگذاری موسسه چاپ و نشر و کتابفروشی نوبل اقدام نمود و آن را به عنوان اولین کتابفروشی مدرن با سبک جدید به مردم تبریز هدیه نمود تا قدمی در راستای نشر علم و آگاهی بردارد.
اندیشمند و استاد برجسته جامعهشناسی در سال ۱۳۴۸ هجریشمسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه تبریز را بنیان نهاد و سه سال بعد از همین دانشکده به درجه استادی تمامی با پایه پروفسوری نائل گردید.
وی در طول دوران پربار حضورش در دانشگاه تبریز، خدمات اجرایی قابل توجهی انجام داد که به عنوان نمونه میتوان به مسئولیتهایی همچون مدیر گروه آموزشی در رشتههای جامعهشناسی، جامعهشناسی و اقتصاد، و علوم انسانی، عضو هیئت ممیزه دانشگاه تبریز، ویراستار علمی و ادبی کتابهای انتشارات دانشگاه، و عضو شورای تألیف و ترجمه دانشگاه اشاره کرد.
۳۷ سال تدریس، دانشمند پرتوان را در سال ۱۳۶۰ هجریشمسی در مقام بازنشستگی قرار داد و این دوران، نه تنها پایان تلاش وی نبود، بلکه آغاز فصل جدیدی از فعالیتهای علمی و پژوهشی او به شمار می رفت چرا که به نظر او توقف اندیشه و قلم انسانها، واژهای نامأنوس مینمود و بر این باور بود که اهل بینش و آگاهی، همواره تا آخر عمر باید قلم در دست داشته باشد. با این اندیشه متعالی، تدریس، تألیف، ترجمه و نوشتن مقالات ارزشمند را با توان مضاعفتری دنبال کرد و این در حالی بود که مدت ۲۰ سال به صورت مستمر با روزنامههای مهدآزادی و عصرآزادی همکاری تنگاتنگ داشت و مقالات و نوشتههایش همواره مطبوعات یاد شده را میآراست.
پروفسور ترابی که غالباً در ۲ حالت مطالعه و نگارش دیده میشد ـ این امر را ضخامت عدسی عینک و اثر قلم میان انگشتان توانمندش گواهی مینمود ـ به ۹ زبان زنده دنیا (فرانسه، آلمانی، انگلیسی، عربی، آرگو، فارسی، ترکی، ترکی استانبولی، ترکی جمهوری آذربایجان) تسلط کامل داشت و به همه این زبانها مطلب مینوشت و مطالب دیگر اساتید را در زبانهای مختلف ویراستاری میکرد.
ایشان به قدری دارای عزتنفس و بزرگمنش بود که هرگز تمایلی به خودنمایی از خود نشان نداد و هرگز در مراسمی که مخاطب تقدیر بود حضور نیافت. چون معتقد بود همواره علمآموزی بیش نیست و با اینکه از کوچکترین حرکت مثبت دیگران کوهی عظیم میساخت تا بهانهای برای تمجید از وی پیدا کند. اما در مورد خودش، آن همه عظمت و بزرگی خود را انکار میکرد.
دکتر ترابی در طول حیات ارزشمند خویش آثار قابل تحسین و بینظیری در قالب تألیف، ترجمه و ویراستاری خلق کرد که غالب آنها از نزدیک به نیم قرن پیش در دانشگاههای کشور تدریس می شود. فهرست مصور بخشی از آنها به شرح زیر میباشد:
آثار منتشر شده (با نوبتهای متعدد انتشار):
دسته گلی دلپذیر از بوستان ادب (۱۳۳۲ش)
زبان و ادبیات فرانسه به انضمام مکاتب ادبی (به زبان فرانسه ـ ۱۳۳۷ش)
نظری در تاریخ ادیان (۱۳۳۸ش)
فروغ مزدائی یا اعتقادات مذهبی ایرانیان باستان (۱۳۳۹ش)
مبانی جامعهشناسی (۱۳۴۱ش ـ اولین کتاب جامعهشناسی در ایران ـ منبع دانشگاهی)
جامعهشناسی و حیات اجتماعی انسان (۱۳۴۱ش)
جامعهشناسی روستایی: نظری بر زندگانی اجتماعی روستائیان ایران (۱۳۴۲ش)
روش شناسی: منطق ـ شناخت روشهای علوم (۱۳۴۳ش)
شناخت علمی جامعه و قوانین علوم و اجتماعی (۱۳۴۳ش)
علم و معرفت علمی (۱۳۴۴ش)
انسان شناسی (۱۳۴۴ش)
هدیه: اخلاق و ادب و اجتماع (۱۳۴۴ش)
فلسفه علوم (۱۳۴۷ش ـ اولین کتاب درخصوص فلسفه علوم در ایران ـ منبع دانشگاهی)
جامعهشناسی در ایران امروز (۱۳۴۷ش)
ضرورت تاریخی و نقش شخصیت در تاریخ (۱۳۴۸ش)
مردمشناسی (۱۳۴۹ش ـ اولین کتاب مردمشناسی در ایران ـ منبع دانشگاهی)
جامعهشناسی و دینامیسم اجتماع (۱۳۵۱ش)
مکاتب جامعهشناسی معاصر (۱۳۵۷ش)
جامعهشناسی در ایران امروز (۱۳۵۷ش)
جامعهشناسی و ادبیات: شعر نو هنری در پیوند با تکامل اجتماع (۱۳۷۰ش)
ائنالی، ائل داغی؛ تبریز، گونش یوردو (۱۳۷۲ش)
جامعهشناسی ادبیات فارسی (۱۳۷۶ش ـ اولین کتاب درخصوص جامعهشناسی ادبیات در ایران ـ منبع دانشگاهی)
جامعهشناسی هنر و ادبیات: مثلث هنر (۱۳۷۹ش)
کعبه دلها: به لطافت نسیم، به صلابت کوه (۱۳۷۹ش)
جامعهشناسی تغییرات اجتماعی و توسعه و آیندهنگری (۱۳۸۱ش)
جامعهشناسی تبلیغات (۱۳۸۱ش)
آثار در دست انتشار:
– مکاتب ادبی و اجتماعی
– رادمردی و فرزانگی
– جامعهشناسی اخلاق و دانش
– پژوهش در فرهنگ و دانش
– شعر زندگی در پیوند با تکامل اجتماع
– مجموعه اشعار ترکی
– مجموعه اشعار فارسی
– جامعهشناسی علوم و معارف
مقالات منتشره در یادنامهها:
– پزشکی فداکار و رادمرد از تبریز (یادنامه دکتر سید محسین مبین)
– جامعهشناسی ادبیات و مثلث هنر (یادنامه استاد سید محمدحسین شهریار)
– سایه روشن شعر شهریار (یادنامه استاد سید محمدحسین شهریار)
– سیمای ادبی و اجتماعی شهریار ملک سخن (یادنامه استاد سید محمدحسین شهریار)
– سیمای انسانی ـ هنری ایرانی (یادنامه استاد محمدرضا ایرانی)
– واعظ بزرگمردی از تبریز (یادنامه استاد عبداله واعظ)
– و …
مقالات منتشره در مجلات و روزنامهها:
– شاهکارهای ادبی از نظر جامعهشناسی (نشریه کتابخانه ملی تبریز، ۱۳۳۹ش)
– فرهنگیان تبریز در صف اول خرید کتاب قرار دارند. (کیهان فرهنگی، ۱۳۴۴ش)
– اساس اقتصادی جامعه و قوانین تکامل و تحول اجتماعی (فردوسی، ۱۳۴۹ش)
– جامعه و فرهنگ و هنر (فردوسی، ۱۳۵۰ش)
– جامعهشناسی در ایران امروز الگوی عملی جامعهشناسی (نگین، ۱۳۵۶ش)
– بیر قوجامان سوز اوستادینا (فروغآزادی، ۱۳۶۶ش)
– مردمگریزی در شعر کنونی فارسی (آدینه، ۱۳۶۶ش)
– شعرین عیاری (وارلیق، ۱۳۶۷ش)
– جامعهشناسی ادبیات: سایه روشن شعر فردوسی (اطلاعات علمی، ۱۳۶۹ش)
– جامعهشناسی ادبیات و مثلث هنر: هنرآفرینی شهریار پدر شعر نوین روستایی (اطلاعات علمی، ۱۳۶۹ش)
– سلطان ساوالانا بیر باخیش (فروغآزادی، ۱۳۶۹ش)
– نگاهی به کارنامه درخشان ادبی ـ فرهنگی دکتر حمید نطقی (وارلیق، ۱۳۶۹ش)
– جامعهشناسی ادبیات (اطلاعات علمی، ۱۳۶۹ش)
– سیمای ادبی و اجتماعی شهریار ملک سخن (فروغآزادی، ۱۳۷۰ش)
– ترجمه آگاهانه از یک شاهکار ادبی (فروغآزادی، ۱۳۷۱ش)
– حماسهای تاریخی: قاچاق نبی (مهدآزادی، ۱۳۷۱ش)
– تبریز، شهر آفتاب (مهدآزادی، ۱۳۷۱ش)
– حلاج اوغلو پولادمردی از تبریز (فروغآزادی، ۱۳۷۱ش)
– بدهکاران و بستانکاران شعر کلاسیک (آدینه، ۱۳۷۲ش)
– ائنالی ائل داغی، تبریز گونش یوردو (مهدآزادی، ۱۳۷۲ش)
– پاکدلی روشن ضمیر در محضر مولانا و شهریار (مهدآزادی، ۱۳۷۴ش)
– شبنمهای شهر بر گلبرگهای هنر (مهدآزادی، ۱۳۷۵ش)
– شعر دیروز، شاعر امروز (عصرآزادی، ۱۳۷۶ش)
– رادمردی و آزادگی (عصرآزادی، ۱۳۷۶ش)
– شعر نو و ادبیات معاصر ما: به یاد و احترام نیما یوشیج (عصرآزادی، ۱۳۷۷ش)
– نقد ادبی و ادبیات نوین معاصر (عصرآزادی، ۱۳۷۷ش)
– جهان اندیشه و شطرنج چشم بسته (عصرآزادی، ۱۳۷۷ش)
– پاسداری از حریم هنر و خلاقیت هنری استاد علی سلیمی آهنگساز و هنرمند (عصرآزادی، ۱۳۷۷ش)
– فروغ و ادبیات و اجتماع ما (عصرآزادی، ۱۳۷۹ش)
– سیمای انسانی ـ هنری ایرانی (آذری، ۱۳۸۴ش و پیام آذربایجان، ۱۳۹۰ش)
– اوراق پراکنده از تاریخ تبریز (فروغآزادی، ۱۳۸۴ش)
– یک عمر کار و فعالیت آگاهانه و فرهنگساز (آذری، ۱۳۹۲ش)
– شایا و نقد ادبی (آذری، ۱۳۹۳ش)
– و …
این جامعهشناس نامدار که شهرتش مرزهای ایران اسلامی را درنوردیده است، قریحه قدرتمندی در شعر داشت و اشعار بسیار سنگین و پرمحتوایی میسرود. اما به دلیل منش بزرگوارانهاش همواره منکر سرودههای خویش میشد و آنها را به دیگران نسبت میداد. خوشبختانه در سایه این پدر عظیم الشأن، شیر دختر ایشان در حال انجام مقدمات انتشار آثار آن فرزانه است که دو مجلد از آن آثار، مجموعه اشعار ترکی و فارسی استاد میباشد.
نمونهای از دستخط دکتر ترابی که شعر توزلوسازیم را به مناسبت درگذشت استاد علی سلیمی سروده و قلمی نموده است.
از اقدامات ارزشمند این ادیب فرهیخته، اهدای کتابهای اندوخته شده در سالیان متمادی بود که ۵ سال قبل از فراغ و در دوران حیات خود با شمارگان ۱۴۷۰ مجلد در حق کتابخانه ملی تبریز وقف نمود.
علیرغم مراوده اینجانب از دهه ۷۰ با این استاد ارزنده، اطلاعات چندانی درخصوص زندگی ایشان در دستم نبود و با اینکه از همان سالها در حوزه شخصیتشناسی مفاخر تبریز به پژوهش مشغول بودم، آن بزرگوار مدام با لحن شوخ طبعانه خود بر سرِ منِ خویش میکوبید و از ابراز وجود طفره میرفت و خود را جزو مفاخر قلمداد نمیکرد و معتقد بود تعریف و تمجید، انسان را مغرور و مسیر فکری او را عوض میکند و مانند سیل شخصیت انسانی را در خود غرق میکند. وی مدام از این حالت گریزان بود و میگفت تولد، حیات و مرگ مهم نیست. بلکه شیوه و چگونگی آنها ارزشمند است.
سرانجام این ادیب و انسان تمام عیار، ساعت ۱۵:۳۰ دقیقه روز چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۵ در بیمارستان شهید مدنی تبریز چشمان خود را بر دنیای فانی بست و دفتر ۹۰ سال مجاهدت در راه انسانیت، دانش و آگاهی را با اندوهی شکننده در دل علاقمندانش به سرانجام رساند. جسم بیروح و خاموش پروفسور ترابی بعد از تشییع باشکوه در قطعه مفاخر و هنرمندان آرامستان وادیرحمت و در مقابل دیدگان دوستداران ناآرام، آرام گرفت و بار دیگر گفته سعدی مهر صحت خورد که:
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
روح پاکش قرین رحمت الهی باد.
آرامگاه ابدی مرحوم علیاکبر ترابی
استخراج تصاویر و اسناد: خانم دکتر نازیلا ترابی (آرشیو پروفسور علیاکبر ترابی)
این نوشته در روزنامه مهدآزادی روز چهارشنبه ۲۸ تیرماه ۱۳۹۶ انتشار یافته است.